Sigma
Sigma
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

لطفاً عصبانی نشوید!

بسم الله الرحمن الرحیم

تذکر:هرگز سعی نکنید آنچه آورده میشود را امتحان کنید. ممکن است پیامدهای ناگواری داشته باشد!

یادمه دوران مدرسه کلی با بچه ها مناظره میکردیم!

من نماینده اسلام بودم مثلا و سعی میکردم بچه ها رو قانع کنم که اسلام چیز بدی نیست و البته که خیلی هم چیز خوبیه و بیاید مسلمان باشیم!

البته خوبه که بگم حتی خودم هم در عمل خیلی پایبند نبودم ولی به لحاظ تئوری فرق میکرد ماجرا!

معمولا هم هیچ نتیجه ای نمیگرفتیم!چون نه من بلد بودم درست بحث کنم نه اونا خیلی منطقی بودن!

اما داستان اینه که یه روز همین جوری داشتیم حرف میزدیم با یکی از بچه ها که در عقیده خیلی مخالف بود با دین و این داستانا.

از اون جا که بحثامون خیلی نظام خاصی نداشت نمیدونم چی شد که رسیدیم به بحث حجاب!

من میگفتم که :

« خیلی منطقیه که در یک جامعه حقوق مردم محترم شمرده بشه.الان من از این که یک نفر حجابشو رعایت نکنه اذیت میشم و ممکنه بهم ضرر برسه.پس تو و بقیه باید حجابتون رو رعایت کنید.»

و اون در جواب میگفت :

«اگه این جوری باشه حقوقِ من چی میشه؟ آزادیِ من کجا میره؟خوب تو باید خودتو کنترل کنی! بقیه که نمیتونن اون جوری که تو دوست داری زندگی کنن!»

و البته بحث جزئیات بیشتری داشت که هر چند خوب یادمه تقریبا، ولی در این جا نمیگنجه!

گفتم که برسم اینجاش:

شور و حال دوران نوجوانی بود و صدامون هر بار بلندتر میشد و کمکم شبیه دعوا شده بود بحثمون و هیچ کدوممون هم قانع نمیشدیم.البته من معتقد بودم که اون باید قانع بشه منطقا!

و من که دیگه خسته شده بودم و کلافه، گفتم :

«من حرفم اینه که باید یه مرز مشخصی وجود داشته باشه برای آزادی ها و در صورتی که با رعایت نشدن این مرز به حقوق افرادی که مرز رو پذیرفتن آسیب وارد بشه، همه حتی اون هایی که مرز رو قبول ندارن باید رعایتش کنند و خوب این مرز رو اسلام مشخص میکنه.حالا اگه تو میگی هر کس هر جور دوست داشته باشه میتونه رفتار کنه و هر کس میتونه حد و مرز خودش رو داشته باشه، باشه من میپذیرم فقط اینو بدون که اگه این جوریه، از این به بعد حد و مرز من بی مرزیه! دفعه بعدی هم که مامانت میاد مدرسه بهش بگو حواسشو جمع کنه، چون من مرز ندارم ممکنه شورتمو در بیارم.»

همون جا با هم دست دادیم و خداحافظی کردیم و هر کی رفت پی زندگیش.

بعداً احتمالا از دلش در آوردم.درست یادم نمیاد!

الان هم ازش خبر ندارم. امیدوارم حالش خوب باشه.

نکته اینجاست که:

اگه کس دیگه ای بود ممکن بود خیلی اتفاقات بدی بیفته.

خلاصه این که حواسمون باشه اگه یه بنده خدایی یه چیزی گفت که نباید میگفت، یه کم مقاومت کنیم و عکس العملی نشون ندیم.شاید چیزی تو دلش نبوده مثل من!

الحمدللّه که اون روز به خیر گذشت!

خاطرهرفاقتدین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید