گاهی از نشانهها میفهمی که یک رابطه چقدر دوام میآورد. از نگاه کردن به رگهای دست او وقتی کنارت خوابیده، یا چروکهای ریز کنار چشمانش، یا خالهای ریزی که در گوشه ای از تنش پرت افتاده و یا کرکهای نرم و کمرنگی که روی گردن و گاه صورتش میبینی.
گاهی دنبال قلاب میگردی. حتی وقتی دستت را بین موهایش میبری انگار دنبال همان قلابی. چیزی که توی آن گیر کند و برای همیشه تو را کنار او نگه دارد.
دوست داری بمانی چون از تیزی خطوط ملاقات آدمهای تازه یا کمرنگیِ خط تنهایی میترسی. دوست داری جایش را به منحنی خطوط بیتفاوتی و پیشبینیشدگی بدهد و زندگیات آرامتر بگذرد. یک زندگی خنثای دوست داشتنی. نمیگویم یک زندگی بهتر. فقط کمی آرامتر. و اگر عاشق زنده ماندن هستی این یکی از معدود تئوریهاست که واقعیت دارد: زندگی خنثی عمر را طولانی میکند.