ویرگول
ورودثبت نام
Supernova
Supernova
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

نامه‌ی هفتم.

لئاندروی خوب من

چه خوب است آدم کسانی را داشته باشد تا با آنها صحبت کند. صرف صحبت کردن و درد دل گفتن را بسیار دوست می‌دارم. به خاطر همین هم خیلی دوست دارم که کسی باشم که به حرف‌های دیگران گوش می‌دهد و در مواقع ناراحتی، درد دل‌شان را می‌شنود.

اما بسیار ناراحت می‌شوم وقتی می‌بینم عزیزترین افراد زندگی‌ام، هرکدام به نوعی رنج می‌کشند و من جز شنیدن کاری از دستم ساخته نیست. تا به حال همچین شرایطی را تجربه کرده‌ای لئاندروی عزیزم؟ نمی‌دانم باید چه کاری برای بهتر شدن حال‌شان انجام دهم و این بلاتکلیفی مرا عذاب می‌دهد.

عجیب این است علتی که هر کدام به‌خاطرش رنج می‌کشد، با دیگری متفاوت است؛ گویی به تعداد آدم‌های دنیا شیوه‌های مختلف برای رنج کشیدن وجود دارد. اما من چطور باید شیوه‌ی مقابله با آن‌ها را یاد بگیرم تا بتوانم به عزیزانم کمک کنم؟ چطور می‌توانم قسمتی هرچند کوچک از باری که روی دوش آنهاست، بردارم و روی دوش خودم بگذارم؟ حتی اگر از سنگینی این بارها کمرم خم شود، راضی خواهم بود؛ اما حاضر نیستم این ناراحتی‌ها لحظه‌ای خم به ابروی آنها بیاورد.

به راستی خانواده چیست؟ چطور می‌شود که انسان رنج کشیدن خود را به اخم کردن آنها ترجیح می‌دهد؟ چه چیزی باعث می‌شود یک جمع کوچکِ چند نفره، با صدای خنده‌ها و با هم حرف زدن‌هایشان، از بزرگ‌ترین معادن طلا هم ارزشمندتر شود؟

بگذریم. تو هم جزوی از این خانواده هستی لئاندروی عزیزم. تویی که بار رنج‌ها و درد دل مرا به دوش می‌کشی و نیمه‌شب‌ها با تو از هرچه در طی روز بر دلم سنگینی کرده، سخن می‌گویم.

مسئله‌ی دیگری که روز گذشته فکر من را به خود مشغول کرد، نفهمیدن بود. چه بسیار چیزها که نمی‌فهمم، چه بسیار چیزها که ناقص می‌فهمم و چه بسیار چیزها که اشتباه می‌فهمم. نسبت آنچه که درست درکش می‌کنم در برابر آنچه که نمی‌فهمم، یا ناقص و اشتباه می‌فهمم، به مثابه‌ی قطره‌ای در میان دریاست.

به تازگی متوجه شده‌ام که علاوه بر بی‌نظمی، سردرگمی و پشیمانی، از نفهمیدن و ندانستن هم بسیار وحشت دارم. شاید به خاطر همین است که در طی این سال‌ها سعی کرده‌ام از همه چیز سر در بیاورم و هرچه بیشتر، مطالبی بخوانم. اما موضوعات برای دانستن بی‌شمارند.

می‌دانم سخنانم پراکنده و فاقد محتوای مناسب است، از این بابت از تو عذر می‌خواهم. امیدوارم حرف‌هایم تو را خسته نکرده باشند.

قربانت،

سوپرنوا.

رنجدرد دلروزمرگینویسندگی
اینجا روزمرگی‌هام رو به شکل نامه برای یک شخص خیالی می‌نویسم. کانال تلگرام: @alheimurr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید