امروز میخوام درباره یکی از کارگردان های بزرگ سینمای ایران صحبت کنم یعنی عباس کیارستمی در واقع میخوام کاری کنم که عاشق سینمای آقای کیارستمی بشید البته امیدوارم 😁

ابتدا چند پلان طبیعت بکر و مقدار بالایی درخت و چمن ، سپس لطافت و سادگی کودکان و بعد از ان ساده زیستی ونجابت روستایی . این همان سینمای کیارستمی ست که با دیدنش انگار در اشعار سهراب و فروغ سیر میکنی . خط به خط و قاب به قاب شعر ، انگار که کیارستمی شاعر است تا کارگردان و ابزار نوشتارش دوربین است تا قلم. او در فیلم هایش به دور از پیچیدگی های سینمای مدرن سادگی را به نمایش میگذارد همه و همه در بی ریا ترین حالت ممکن . در فیلم های او زندگی جریان دارد چیزی که در اکثر فیلم های امروزی نمیتوان دید ، زندگی که به دور از تجملات و در ساده ترین حالت ممکن است جاییکه شما از دیدار چیز های کوچکی مثل تراش ریش ، صحبت با یک کودک ، عشق بین دو جوان و پلان های مکرر طبیعت لذت میبرید.

در فیلم های کیارستمی همه چیز ساده اما در عین حال عمیق و پیچیده هستند او در کنار همه سکانس های ساده و مستند شکلش به مفاهیمی اشاره میکند که آدمی را به تفکر وا میدارد ، مفاهیمی اگزیستانسیالیستی که به زیستبشر در دنیای مدرن اشاره دارد و یاد آور از دست رفتن پاکی و صداقت در آن است سینمای او کوبنده و ترسناک نیست بلکه نوازشگر و محبت آمیز است انگار که کیارستمی با دست نوازشی بر سرمان میخواهد ما را به تفکر وا دارد به دور از پیچیدگی ها بلکه در عین پاکی و صداقت از پوچی و مرگ سخن گوید

در سینمای کیارستمی کودکان جایگاه متفاوتی دارند و خاص و مهم تلقی میشوند آنها گاهی نقش اصلی داستان میشوند و سادگی و عالم کودکانه اشان به تصویر کشیده میشود انگار که کیارستمی میخواهد ما کودکان را ببینیم و پاکیشان را درک کنیم حتی گاهی ما دیالوگ های رد و بدل شده بین دو کودک را میشنویم که برایمان نمایانگر دنیای کودکانه آنهاست .

ما حتی عشق را در اینجا متفاوت میابیم ، عشقی که پاک و بی ریا ست و درون و باطنش یکیست جاییکه خیانت ودروغ معنایی ندارد و عاشق و معشوق در کنار هم خوشند به دور از اصول و قواعد و باید ها و نباید ها

در این سینما نجابت و پاکی افراد روستایی جاریست جاییکه انها به دور از منفعت به یکدیگر کمک میکنند و هوای هم را دارند و دلشان به حال هم میسوزد جاییکه حیا و نجابت دختران نمایان شده طوریکه گاهی جواب مرد غریبه را نمیدهند و رویشان را بر میگردانند یا کودکان و جوان هایی که از پاسخ به بعضی سوالات خجالت میکشند و با لبخند و سری افکنده جواب میدهند.

همانگونه که گفتم در لحظه لحظه سینمای کیارستمی سادگی و بی ریایی جریان دارد از لباس ها گرفته تا دیالوگ ها و حتی قاب ها و تکنیک های سینمایی همه و همه ساده و خالصند . فیلم های او همانند رودی جاریست که در آن استخوانی غوطه ور است ما با دنبال کردن استخوان شاید در ابتدا خسته شویم ، برایمان بی معنی باشد اما به مرور لذتی عجیب در صدای رود ، تکان تکان استخوان و جریان آب میابیم که ما را به یاد اصل و اساس حیات می اندازد که زندگی همین است خالص پاک و بی ریا که ما انسان ها به دنبال آلوده کردن آنیم .( دوستانی که فیلم باد ما را خواهد برد متوجه میشوند که چرا گفتم استخوان 😎)
پ.ن) سلام دوستان امیدوارم حالتون عالی باشه خیلی تبریک میگم که جنگ تموم شد 🌹🌿