tahereh·۵ سال پیشدلنوشته احساساتدر اتاقم پشت لب تاپ نشسته بودم. لا به لای عکس ها و فیلم های سابق می چرخیدم. در این حین به فیلم عروسی یکی از دوستان برخوردم. 7 سال پیش. فیلم…
tahereh·۵ سال پیشیادداشتی بر رفیق اعلیرفیق اعلی یا حضرت اعلی. زمین تا آسمان فرق است بین رفیق و حضرت. رفیق به تو نزدیک است، خودمانی است اما حضرت جایگاهی دارد دست نایافتنی، حریمی…
tahereh·۵ سال پیشقدرت کلامچقدر از قدرت کلام غافلیم. تک تک واژه هایی که بر زبان می رانیم چنان اثری بر جای می گذارند که همانندی نمی توان برایش یافت. گاه کلمات آنقدر رو…
tahereh·۵ سال پیشیادداشتی بر داستان "کوری" یا دلنوشته ای برای "ساراماگو"به ماجرای داستان گره خورده بودم یا به شخصیت نویسنده، نمیدانم. آدم های قصه با من همدلی می کردند یا من با آنها، نمی دانم. هر چه که بود گویی ر…
tahereh·۵ سال پیشیادداشتی درباره کتاب "عادت میکنیم" به قلم زویا پیرزادروزهای پایانی سال 98 بود که خواندن کتاب را آغاز کردم و در روزهای نخستین سال 99 آن را به پایان رساندم؛تا اواسط کتاب به کندی پیش میرفتم. بنظر…