سخن گفتن درباره ی چگونگی آفرینش زمین و شکل و فرم آن، مسئله ای است بسیار گسترده که به راحتی نمیتوان آن را در بستری اینچنینی بیان کرد. لذا به بیان مختصری از این مسئله بسنده میکنم.
آنچه که مشهود است، این است که تقریبا اغلب فیلسوفان و منجمان درباره ی فرم و نوع آفرینش منظومه ی شمسی سخن گفته اند اما برخی از این نظرات، در تاریخ ماندگار شده است.
علاوه بر دو دسته ی بالا، بسیاری از ادیبان قرون گذشته که بر علم نجوم نیز دستی بر آتش داشتند، در این باره اظهار نظر کردند. البته اگرچه باورداشت آنان در زمان زیستشان مورد قبول عده ای واقع شده بود اما سپس با گسترش علم و فناوری، بسیاری از این دیدگاه ها مورد اضمحلال قرار گرفت.
دیدگاه نخست:
عده ای معتقد بودند که زمین روی شاخ گاو است و این گاو روی یک ماهی استوار شده است. هنگامی که گاو خسته میشود، زمین را از روی یک شاخش به روی شاخ دیگرش میلغزاند و همین سبب زمین لرزه میشود.
میتوانیم با استفاده از شاهد مثال های زیر، به استنباط بهتری از متن بالا برسیم.
گاویست بر آسمان قرین پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
گر بینائی چشم حقیقت بگشا:
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
خیام - رباعی شماره ۱۴۴
پینوشت: مصرع اول اشاره به صورت فلکی گاو دارد.
فرو شد به ماهی و بر شد به ماه
بن نیزه و قُبّۀ بارگاه
فردوسی
من گاو زمینم که جهان بردارم؟
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم؟
پینوشت: این رباعی به امیر معزی، صفایی جندقی و قاآنی منسوب شده است.
دیدگاه دوم (در نقد و رد دیدگاه اول):
دیدگاه دوم را با دستیازی به عقاید متشرعان دینی و کتب اسلامی بررسی میکنیم.
در مصادر حديثىِ شيعه و اهل سنّت رواياتى ديده مى شوند كه تكيه گاه زمين را شاخ گاو يا شانه ماهى مى دانند. در ارزيابى اجمالى اين روايات، چند نكته قابل توجّه است.
نکته ی نخست: سند اين روايات ، به استثناى دو روايت (الكافى : ج ۸ ص ۸۹ ح ۵۵ و ص ۱۵۲ ح ۱۴۳)، معتبر نيست! بلكه شمارى از آنها فاقد سند اند.
۲. متن آنها مضطرب است.
يكى مى گويد :
الأَرضُ عَلَى الحوتِ ، وَ الحوتُ عَلَى الماءُ ، وَ الماءُ عَلَى الصَّخرَةِ ، وَ الصَّخرَةُ عَلى قَرنِ ثَورٍ أملَس ، وَ الثَّورُ عَلَى الثَّرى.
زمين بر پشت ماهى قرار دارد و ماهى بر روى آب، و آب بر روى تخته سنگ، و تخته سنگ بر روى شاخ صاف و برّاق يك گاو نر، و گاو بر روى خاك.
(ر .ک: الدرّ المنثور: ج ۸ ص ۲۱۰ ـ ۲۱۲).
روايتى ديگر مى گويد :
الأَرضُ عَلَى الحوتِ ، وَ الحوتُ عَلَى الماءِ ، وَ الماءُ عَلَى الثَّرى.
زمين بر پشت ماهى است، و ماهى بر روى آب، و آب بر روى خاک
(بحار الانوار : ج ۶۰ ص ۷۸ ح ۲).
روايتى ديگر مى گويد :
وَضَعَ الأَرضَ عَلَى الحوتِ ، وَ الحوتُ فِي الماءِ ، وَ الماءُ فى صَخرَةٍ مُجَوَّفَةٍ ، وَ الصَّخرَةُ عَلى عاتِقِ مَلَكٍ ، وَ المَلَكُ عَلَى الثَّرى ، وَ الثَّرى عَلَى الرّيحِ العَقيمِ ، وَ الرّيحُ عَلَى الهَواءِ ، وَ الهَواءُ تُمسِكُهُ القُدرَةُ ... .
زمين را بر پشت ماهى قرار داد ، و ماهى در آب است، و آب در تخته سنگى ميان تهى است، و تخته سنگ بر شانه فرشته اى، و فرشته بر روى خاک ، و خاک بر روى باد سترون، و باد بر هواست و هوا را قدرت نگه مى دارد و...
(بحار الأنوار : ج ۶۰ ص ۷۸ ح ۱)
(بحار الأنوار : ج ۶۰ ص ۷۸ ح ۱)
روايتى ديگر مى گويد :
وَ السَّبعُ [ أىِ الأَرَضونَ السَّبعُ] وَ مَن فيهِنَّ وَ مَن عَلَيهِنَّ عَلى ظَهرِ الدّيكِ كَحَلقَةٍ فى فَلاةٍ قِىٍّ ، وَ الدّيكُ لَهُ جنَاحانِ ؛ جَناحٌ بِالمَشرِقِ وَ جَناحٌ بِالمَغرِبِ ، وَ رِجلاهُ فِى التُّخومِ... .
زمين هاى هفتگانه و آنچه در درون آنها و بر روى آنهاست، بر پشت خروس است، همانند حلقه اى در بيابانى خشك و خالى، و خروس داراى دو بال است: يك بال او در مشرق است و بال ديگرش در مغرب و دو پايش در مرزها ى زمين و... .
(بحار الأنوار : ج ۶۰ ص ۸۳ ح ۱۰)
نيز در نقلى از كعب الاحبار آمده است :
الأَرَضونَ السَّبعُ عَلى صَخرَةٍ، وَ الصَّخرَةُ في كَفِّ مَلَكٍ، وَ المَلَكُ عَلَى جَناحِ الحوتِ، وَ الحوتُ فِي الماءِ، وَ الماءُ عَلَى الرّيحِ، وَ الريّحُ عَلَى الهَواءِ، ريحٌ عَقيمٌ لا تُلقِحُ، وَ إنَّ قُرونَها مُعَلَّقَةٌ بِالعَرشِ.
زمين هاى هفتگانه بر روى صخره اى قرار دارند ، و صخره در كف فرشته اى است، و فرشته بر روى بال ماهى است و ماهى در درياست و آب بر روى باد است و باد بر روى هواست. بادى است سترون كه بارور نمى سازد و شاخ هاى آن [ماهى] به عرش آويخته است.
(الدرّ المنثور: ج ۸ ص ۲۱۱)
۳. آنچه از ظاهر اين روايات فهميده مى شود، خلاف عقل ، علم و نيز قرآن و احاديثى است كه به روشنى دلالت دارند كه زمين، تكيه گاهى قابل رؤيت ندارد و به امر خداوند متعال در فضا معلّق است.
همچنين مخالف آيات و احاديثى است كه به كُروى بودن زمين اشاره دارند.
از اين رو ، مفهوم ظاهرى اين احاديث ، فاقد ارزش علمى و اسلامى است.
مانند آيه ۴۰ از سوره معارج:
«فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ؛
سوگند به پروردگار خاوران و باختران »
زيرا كروى بودن زمين، مستلزم آن است كه در هر موقعى، هر نقطه از زمين، براى گروهى مشرق و براى گروهى ديگر مغرب باشد.
۴. با عنايت به آنچه گذشت ، پژوهشگران در مواجهه با روايات مذكور ، بدين سان اظهار نظرهاى متفاوتى كرده اند :
۴.۱. همه اين روايات ، ساختگى هستند و ريشه در اساطير يونانى دارند.
ر.ک:
(زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن: ص ۱۲۳ ، سلسلة الأحاديث الضعيفة: ج ۱ ص ۴۶۲ ح ۲۹۴ ، الصحيح من السيرة: ج ۱ ص ۲۶۴ ، تفسير القرطبى : ج ۱۱ ص ۱۶۹).
۴.۲. آنچه در اين روايات به عنوان تكيه گاه زمين معرّفى شده است، رمز و اشاره است و معناى ظاهرى آنها مراد نيست.
(الوافى : ج ۳ ص ۱۲۲)
(چاپ سنگى ، كتاب الروضة : ابواب المخلوقات)
۴.۳. منظور از آنچه تكيه گاه زمين معرّفى شده، فرشتگانى هستند كه تدبير جهان، به عهده آنهاست.
(شرح توحيد الصدوق، قاضى سعيد قمى: ج ۳ ص ۵۶۶)
۴.۴. اسم هاى مذكور (مانند : ماهى ، گاو نر ، خروس) ، اشاره به صُوَر مثالى یا ربّ النوع هايى است كه فلاسفه به آنها معتقد بوده اند.
شرح اُصول الكافى
(شرح ملّا صالح مازندرانى با حاشيه علّامه ميرزا ابوالحسن شَعرانى: ج ۱۲ ص ۱۶۹).
۴.۵. در روايات مورد اشاره، مضاف، در تقدير است و مقصود آن است كه زمين به شكل شاخ گاو و يا به شكل ماهى، آفريده شده است.
(شرح توحيد الصدوق ، قاضى سعيد قمى : ج ۳ ص ۵۶۷).
۴.۶. روايتى است كه : كشاورز سال خورده اى كه داراى دو گاو شخم زن بود ، به خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و اظهار داشت : اكنون كه عمرم به پايان رسيده است ، چه طور است كه آخرين سرمايه معيشت خود ، يعنى اين يك جفت گاو را به فروش برسانم و با پول آن ، به گوشه اى بروم و با معيشتى اندك ، به عبادت خدا بپردازم؟
امام عليه السلام در پاسخ فرمود :
لا تَفعَل ، فَإِنَّ الأَرضَ عَلى قَرنَىِ الثَّورِ.
اين كار را مكن؛ زيرا زمين بر دو شاخ گاو قرار دارد.
مقصود، اين است كه بهره بردارى از زمين هاى زراعتى ، بر شاخ هاى تواناى گاو شخم زن، استوار است و اگر امام عليه السلام در عصر تراكتور بود، در پاسخ سؤال مذكور مى فرمود:
«اين كار را مكن ؛ زيرا زمين بر تراكتور قرار دارد»
و دور نيست كه حديث بالا ، مانند برخى احاديث ديگر ، تقطيع شده و نيمه آخر آن (بدون آگاهى از قسمت نخست)، موجب پندار تكيه كردن زمين بر شاخ گاو گشته باشد.
(الإسلام و الهيئة ، سيّد هبة الدين شهرستانى : ص ۱۸۸ـ۱۸۹)
(زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن : ص ۱۱۶)
(زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن : ص ۱۱۶ـ۱۱۷)
دیدگاه سوم (بِطلَمیوس، کوپرنیک و خواجه نصیر الدین طوسی)
لاودیوس بِطلَمیوس یکی از فیلسوفان و اخترشناسان یونان باستان بود که به احتمال زیاد در اسکندریه واقع در مصر میزیسته است.
وی الگویی را برای کیهان شناخته شده روزگار خود ارائه کرد که در آن زمین در مرکز گیتی قرار دارد و خورشید و ماه و بقیه سیارات و سایر اجرام آسمانی به دورش میچرخند.
در دوران بطلمیوس، به جای مدار که همان مسیر فرضی سیارات است، از مفهوم فلک استفاده میکردند. فلک یک جسم کروی صلب و نامرئی است (مانند شیشه) که در مرکز آن زمین قرار گرفته و سیاره به محیط آن محکم بسته شده است.
با چرخش فلک به دور زمین، سیاره نیز به دور زمین گردش میکند. در دورهی او بیشتر از ۴ سیارهی عطارد، زهره، مریخ و مشتری کشف نشده بودند.
او میگفت: هشت یا نه فلک وجود دارد که آخرین آن ها فلک الافلاک نام دارد که همه ستارهها بر روی آن قرار دارند.
همچنین بطلمیوس بر این باور بود که خدا و فرشتگان پس از فلک الافلاک زندگی میکنند.
به نظریهای که بطلمیوس درباره جهان ارائه کرد، مدل زمین مرکزی میگویند.
او با مشاهده حرکت ظاهری ماه و خورشید نظریه زمین مرکزی را ارائه کرد که بعدها نیکلاس کوپرنیک نظریه خورشید مرکزی را ارائه کرد و عقیدهی او را اصلاح کرد.
خواجه نظام الدین طوسی اولین کسی است که در کتاب زیج ایلخانی تا پیش از کوپرنیک مدارک تجربی قابل مشاهده در مورد چرخش زمین با استفاده از محل ستارههای دنباله دار به زمین ارائه داده است. استدلال های او شبیه همان استدلالهایی است که کوپرنیک در سال ۱۵۴۳ برای چرخش زمین ارائه داده است.
زیج طوسی که روش هندسی است، یک دایره در درون دایره بزرگتری حرکت می کند که قطرش دو برابر قطر دایره کوچکتر است.
چرخش دایره کوچکتر سبب می شود که نقطهای در پیرامون دایره کوچکتر در طول قطر دایره بزرگتر به جلو و عقب در نوسان در آید و مجموع ترکیب حرکات دایرهوار یک حرکت خطی متناوب ایجاد می کند.
بعضی مورخین معتقدند که کپرینک یا بعضی دانشمندان اروپایی به متون ستاره شناسی اسلامی دسترسی داشته اند زیرا زیج طوسی در تنظیم ریاضیات ستاره شناسی کوپرنیک به کار گرفته شده است.
تکمله:
هرچند که این مبحث در این قسمت به پایان نرسید و به عبارتی "ابتر" ماند اما بیان همین مختصر نیز با هدف آشناسازی مختصر شما علاقهمندان بود. میتوانید با مطالعه ی منابع درج شده در متن بالا، به اطلاعات بیشتری دست پیدا کنید.
همچنین در نوشتن این فرسته، نگاهی گذرا بر "نیرنگستان" از "صادق هدایت" داشتیم که میتوانید برای دستیابی به اطلاعات بیشتر در زمینه ی مذکور، به آن مراجعه کنید.
ارجاعات این شبه مقاله اگرچه در مواردی از اسلوب ارجاعات فنی مقاله نویسی فاصله گرفت اما شایان ذکر است که این فرسته، فعلا برای بستری مجازی نگارش شده است.
با احترام به تمامی اساتید بزرگوارم، بالاخص دکتر علیرضا نیکویی (عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان)
و باتشکر از بنیاد بین المللی تئوری و دکترین ها، کتابخانه ی ملی رشت و همچنین پایگاه اطلاع رسانی حدیث نت.
پژوهشگر و گردآورنده: فرزین حیرتی مقدم
کارشناس ادبیات، شاعر و نویسنده
ارتباط با من:
@_farzin.moghaddam
مانا باشید.