سلامت روانی مساله ای است که برای ما آدما در سده گذشته مهم و حائز اهمیت شده و این روز ها مردمان کشور های مختلف (کشور های توسعه یافته بیشتر و کشور های در حال توسعه کمتر) طوری به روانشناس، روانپزشک، روانکاو های خود مراجعه می کنند که گویی آنها کشیش های قرون وسطا هستند و می شود از طریق آنها بهشت را خرید، البته آن زمان (قرون وسطا) مردم در تلاش برای خرید بهشت آسمانی (اگر وجود داشته باشد) بودند اما مردمان الان می خواهند بهشت روی زمین را خریداری کنند.
قبل از اینکه وارد این مبحث شویم نیاز است یک مساله را با هم مرور کنیم:
دسته بندی اساسا کاری غیر علمی است، ما آدما دسته بندی ها را انجام می دهیم تا بتوانیم شناختی دقیق و منظم از پدیده ها و اشیا (اعم از زنده و غیر زنده) داشته باشیم مثلا ما دسته ای به نام پستانداران را برای جانداران در نظر گرفته ایم اما با کمی دقت متوجه می شویم که استثناهایی در بین گونه های این دسته وجود دارد و همه ی این گونه ها لزوما تمام شرایط یک پستاندار را ندارند اما خب چون اکثر گونه ها از این قوائد پیروی می کنند با برچسب پستاندار بر روی گونه ای ما می توانیم به سرعت متوجه خیلی از اطلاعات در مورد گونه مورد نظر بشویم چرا که دسته پستاندار را می شناسیم و تعریف کرده ایم.
در علم پزشکی وقتی صحبت از سلامت می شود به سرعت اینطور تعبیر می شود که هر کس که بیمار نیست سلامت است و بلعکس، اما در روانشناسی موضوع فراتر از این دو قطب است، در مورد سلامت روانی ما می توانیم آدم ها را به سه دسته ی سالم، نرمال و بیمار تقسیم کنیم.
بر طبق مطالعات انجام شده حدودا 20% جمعیت یک جامعه را افراد سالم، کمتر از 10% را افراد بیمار و باقی را افراد نرمال تشکیل می دهند، جالب است بدانید که فرد سالم ایرانی با فرد سالم آمریکایی هیچ تفاوتی نمی کند، هر دوی این افراد دارای مشخصات (روانی) یکسان هستند و این مساله در مورد افراد بیمار هم صدق می کند اما در مورد افراد نرمال قضیه به گونه ی دیگریست.
اما به چه افرادی نرمال گفته می شود و دارای چه مشخصاتی هستند ؟ حتما تا اینجای کار حدس زده اید که فرد نرمال تابعی از جامعه خود است، بله حدس درستی ست، فرد نرمال فردی است که بر فرهنگ و هنجار های جامعه خود فردی پذیرفته و دارای خصوصیاتی است که عام جامعه آن را دارا می باشند، به طور مثال غالب جمعیت کشور آلمان عادت دارند به نوشیدن مشروبات الکی و آمار ها نشان می دهد که مردم این کشور بیش از ملت های دیگر این مصرف را دارند، بنابراین یک شخصیت نرمال آلمانی به طور مرتب مشروب می نوشد، همینجا می شود فهمید که لزوما نرمال بودن شخصیت یک فرد نشانه ی سلامتی او نیست و از آنجایی که تاریخ فرهنگ های ملت ها سرشار از زخم ها و ناملایمات بوده و بعضا کماکان هم می باشد بنابراین نمی توان در میان فرهنگ های مختلف مشخصاتی را در شخصیت نرمال آن پیدا کرد که دارای مشخصات فرد بیمار نباشد؛ فکر می کنم متوجه شدید که شخصیت نرمال، فردی ست بین فرد سالم و فرد بیمار، حال اینکه چقدر به کدام یک نزدیک تر است بستگی دارد شخصیت نرمالِ فرهنگی او چگونه تعریف می شود.
یک شخص نرمال در فرهنگ ایرانی دارای سه خصیصه است (که درصد ترکیب آن قطعا در مورد افراد متفاوت است اما از این سه خارج نیست). آن سه خصیصه مهرطلبی، عزلت طلبی و برتری طلبی می باشد که امیدوارم در آینده توضیح مختصر و به اندازه فهم و دانش خودم در مورد این سه تیپ شخصیت بدهم.
منبع : شخصیت سالم - دکتر هلاکویی