ترانه
ترانه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

موج

خواب دیدم مرده ای
تو که رویای ماهی بودن داشتی
جایی خوراک کوسه ها شدی
عرق ریختم
لرز کردم
خودم را می‌دیدم جایی میانه های اطلس
و ابتدای هند
و انتهای دریای سیاه
جایی در اعماق دریاها
جایی در سیاهی اقیانوس
و سفیدی آسمان شب
خودی غرق در التماس زندگی
من تویی را دیدم
که با ماهی ها میرقصیدی
و پولک هایت را میتکاندی
و از کوسه ها میگریختی
من تو را دیدم
محصور مارماهی های روشن
کوسه های سبز رنگ
نهنگ های صورتی
مرجان هایی زرد
من تویی را دیدم
رها
پاک
بی آلایش
تویی سرشار
تویی آزاد
آمیخته ترس شدم
گمان بردم مردی
خیس از خواب پریدم
دست انداختم تنت را لمس کنم
دیدم قاطی موج ها رفته ای...

ترانه علوی

منبع عکس:اینترنت

شعرشعر نوموجعاشقانهشعر عاشقانه
همونی که شب رو است و از راهی دیگر آید:)....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید