زینب·۶ روز پیشنظام و شبکه پر مهر الهیدر نظام الهی، دستهای پر مهر انسانها بهعنوان نمایندگان دستهای مهربان الهی عمل میکنند، چرا که خداوند خود ، شایسته تر از ان است که جسم با…
زینب·۷ روز پیشخستگی ممتدبه آخرش رسیده ام دیگه کلمات یاری ام نمیکنند .. همه چیز گویا برایم تکرار میشوند نحسی زمان، مجدد افکار در هم تنیده ام را به جریان می اندازد…
زینب·۹ روز پیشنامه دهم( احساس میکنم دارم روانی میشوم )سلام خانم دکتر عزیز،ذهن من از همان دوران کودکی با واژه "روانی" پر شده است، که همه به مادرم نسبت میدادند. این واژه به قدری برایم عذابآور ب…
زینب·۱۳ روز پیشنامه دهم(رویای ناکام من )رویاهایم میگویند هنوز میتوان رنج کشید . میگویم چرا اما جوابی نمی یابم
زینب·۱۴ روز پیشمن و بیماری دلبندمدر دل شبهای بیخوابی، وقتی بیماری به جانم چنگ میزند، از دل تاریک خویش میپرسم: « یعنی این بیماری چه پیامی ممکن است برای من داشته باشد؟»ب…
زینب·۱۴ روز پیشنامه نهم (و دیگر هیچ)خانم دکتر عزیز گاهی سکوت بهترین ودیعه الهیست. وقتی سکوت میکنی، دیگر نیازی نیست به کسی توضیح دهی که چرا حالت خوش نیست یا چرا در دنیای خودت…
زینب·۱۷ روز پیشنامه هشتم(تنهایی در میان هیاهو)روستا مرا به دیوانگی میکشاند. سلام خانم دکتر، گمان میکنم روستا از من یک روانی بالفطره بسازد همانطور که بیش از این شهر از من تندیس دیوانگ…
زینب·۱۸ روز پیشنامه هفتم (در من ، منی جدید پدید امده است)در من ، منی جدید پدید آمده است شاید خنثی و شاید دردمند خانم دکتر عزیز،این نامه را از اعماق قلبم مینویسم، از جایی که افکار و احساساتم در سک…
زینب·۲۰ روز پیشتاملاتی در جدایی ( شیرینی وصال در چنگ تلخی جدایی )زمانی که انسان به این دنیای فانی قدم میگذارد، نخستین جدایی را از بطن مادر تجربه میکند؛ جداییای که آغازگر سلسلهای از فاصلهها و دوریهای…
زینب·۲۱ روز پیشنامه ششم (زندگی با تضادها)خانوم دکتر نازنینم جهان ما، همچون کتابی نوشته شده با قلم تضادهاست. در این کتاب، هر صفحه از زیبایی و زشتی، از شادی و غم، در هم تنیده شده است…