ای بابا... نشد که..
حالا من دیروز یه کاری کردم و در مورد سلامت روان فکر کردم ( از سلامت روان و این چیزا ) خیلی هم با ژستِ با کلاسی ازش نوشتم که من همچین چیزی رو حس میکنم که سلامت روانیِ مناسبی ندارم و باید چارهای اندیشید!
با یه سرچ ساده توی گوگل، میشه به وخامت ماجرا بیشتر پی برد. بزارید چند نمونه بهتون بگم که فقط توی صفحه اول دیدم:
خب! من هم مشکلات بهداشت روانی رو دارم، هم زمینههای ایجادش رو ماشالا در زندگیم کم فراهم نکردم! ولی عیبی نداره حالا. بعد این باید یه چارهای اندیشید. یه تقسیم بندی کلی از زمینهها و ریشههای ایجاد این مشکلات رو میزارم و بعدش میخوام در مورد تک تک شون ( یا بهتر بگم یَک یَک شون ) فکر کنم و بنویسم!
بازم نقطهی صفر ولی این بار میخوام آرامش ادامه دادنم بیشتر باشه، با سلامت روان ( معلومم نیست چقد درست استفادش میکنم) جلو برم.
مخلص.