
دوش خواب دیدم کسی ، هِل هِله کرد
گیچ نبود ،خِنگ نبود، هی هِرهِره ۱ کرد
نگاه کردم چیزی نگفتم ،فقط نگاه!!
چو نگاهی به نگاهم ،هی خِرخِره کرد
چشم بستم که نِگاهم نیُفتد بِنگاهَش
توخیالم، گویا هی مرا قِل قِله کرد
گفتا چشم بستی، هی!! گوشت باز!
بشنو ازمن ،ولی هی قَهه قَهه کرد
تنم رالرزاند و ،کمی شیب دادبه آن
ندانم چرا؟به گُمانم کمی سُرسُره کرد
دستم را گرفت ومنو بُرد به خیالش
عجبا؟!ازترس دلم کمی، سِک سِکه کرد
پرو بال درآوردیم وهی پریدم زجا
چه موادّخدّری،چشمَم هی پرَ پَره۲کرد
درآنحال بحال آمدم وگفتم: ای (ولی)!!
این چه بود،که دهنم درخواب مَز مَزه کرد
۱:(خندیدن)بیهوده
۲:پریدن قسمتی ازبدن (هی می پره)