ویرگول
ورودثبت نام
ياس
ياسمن بی‌رمق‌ترین نفس این حوالی‌ام ‏از بودن مکرر بر دار خسته‌ام ‏من با عبور ثانیه‌ها خرد می‌شوم ‏از حمل این جنازه‌ی هوشیار خسته‌ام
ياس
ياس
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

بهانه

حضورش گرم بود و دلنشین، آخرین دیدارمان حتی روز شیرینی بود. همین رنج جدایی را بیشتر می‌کند. امان از این رفتن‌های بی بهانه... بودنش همه‌ی چیزی است که می‌خواهم، اما چه کنم که همه نشانه‌ها می‌گویند برای همیشه رفته‌ و من باور عجیبی به این نشانه‌های لعنتی دارم...

دلتنگی
۸
۲
ياس
ياس
من بی‌رمق‌ترین نفس این حوالی‌ام ‏از بودن مکرر بر دار خسته‌ام ‏من با عبور ثانیه‌ها خرد می‌شوم ‏از حمل این جنازه‌ی هوشیار خسته‌ام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید