ياس
ياس
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

شروع سخت

در طول این دو هفته ارتباط نه کوچکترین رفتار ناخوشایندی نشان داده، نه جمله‌ای که با آن موافق نباشم گفته، ولی چرا هر بار به سختی خودم را مجبور به دیدار می‌کنم؟ چرا خسته ‌و عصبی به خانه برمی‌گردم؟ چرا هر بار برای برگشتن به خانه لحظه شماری می‌کنم؟ خنده‌هایم مصنوعی است، هیچ کششی وجود ندارد.

شروعرابطه
من بی‌رمق‌ترین نفس این حوالی‌ام ‏از بودن مکرر بر دار خسته‌ام ‏من با عبور ثانیه‌ها خرد می‌شوم ‏از حمل این جنازه‌ی هوشیار خسته‌ام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید