ياس
خواندن ۱ دقیقه·۸ سال پیش

شعر

اين روزها كه كمتر چيزى در زندگى برايم لذتبخش است هنوز از شعر خواندن غرق لذت مى شوم. كاش كسى بود كه در لذتم سهيم شود.

ابيات منتخب امشب:


گفتيم كه عقل از همه كارى به در آيد

بيچاره فرو ماند چو عشقش به سر افتاد

سعدى


من از آن كشم ندامت كه تو را نيازمودم

تو چرا ز من گريزى كه وفايم آزمودى؟!

رهى معيرى


مرا با تو وصال ای جان، میسر کی شود هرگز؟

که من از خود روم وقتی که گویندم تو می آیی...

سیف فرغانی


‏«سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو»

‏ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را



من بی‌رمق‌ترین نفس این حوالی‌ام ‏از بودن مکرر بر دار خسته‌ام ‏من با عبور ثانیه‌ها خرد می‌شوم ‏از حمل این جنازه‌ی هوشیار خسته‌ام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید