چند وقت پیش توییتی خواندم که یک نفر پرسیده بود تصورات عجیب کودکی و داستانهایی که پدر و مادرتان درباره تولد یا بچهدار شدن گفتهاند را بنویسید. کامنتها واقعا خواندنی و جالب بودند. از فرضیه لکلکها و خریدن بچه از مغازه بگیرید تا نظریه باز شدن ناف مادر با اجی مجی لاترجی و پریدن بچه به بیرون. حتی یک نفر نوشته بود دوستش در مدرسه به او گفته است پدر و مادرها وارد یک شهری میشوند و یک نوزاد را انتخاب میکنند و مادر آن را میخورد و بعد از مدتی که بزرگ شد دوباره از راه دهان به دنیا میآوردش. داستان عجیب و ترسناکی بود. همین فرد در ادامه گفته بود که شبانهروز گریه میکرده است که: «نکند زمانی که خواب هستم یک مادری بیاید و من را بخورد! من نمیخواهم پیش پدر و مادر جدیدی بروم!» البته که پدر و مادرش فقط میخندیدند?
هر کدام از کامنتها را که میخواندم، خنده تلخی به لبهایم مینشست. با خودم فکر میکردم تمام همنسلهای من و یا نسلهای قبلی، به دلیل قباحت مطرح شدن این مسائل با خانواده یا معلم، همیشه بین خودشان در حال اکتشاف و جستجوی جواب چنین سوالهایی بودند. خیلی از ما به دلیل همین کنجکاویها و یا ناآگاهیهایی که گاها حتی تا موقع ازدواج ادامه داشت، آسیبهای جبران ناپذیری را تجربه کردیم. آسیبهایی که گاهی تا هنگام مرگ با افراد میماند. تجربههای ناخواستهای که حتی با هزاران جلسه تراپی و درمان خوب نمیشود و رد آن باقی میماند.
اگر بخواهم به عنوان یک روانشناس کودک با نگاهی واقعگرایانه به این موضوع نگاه کنم میتوانم بگویم، هماکنون والدین اهمیت این مسائل را بیشتر درک میکنند اما همچنان عده کثیری، مسئولیت تربیت جنسی کودک و آگاهیبخشی فرزندشان را به عهده نمیگیرند و این موضوع را جزو موارد ممنوعه در خانه به حساب میآورند. آموزش و پرورش نیز این موضوع را همچنان نادیده میگیرد و آموزشهای جنسی را در واحدهای درسی کودکان قرار نمیدهد. پس مسئولیت این آگاهیبخشی و تربیت جنسی کودکان با کیست؟ شاید بگویید هیچ کس! مگر برای ما کسی نقش ایفا کرد؟ من معمولا در برابر والدینی که میگویند: «مگه ما چطور بزرگ شدیم؟ بچههای ماام بزرگ میشن میفهمن» چنین پاسخی میدهم: آب از آب تکان نمیخورد فرزند شما در مورد موضوعی با شما صحبت نمیکند و شما به عنوان یک والد میتوانید تصور کنید که چه بچه خوبی دارید که دیگر چنین سوالهایی نمیپرسد. اما فرزند شما نیز میتواند یکی از افرادی باشد که جزو آمار پنهان تجاوزها، آزارهای جنسی، مشکلات زناشویی به دلیل ناآگاهی و مواردی از این قبیل باشد. شما میتوانید به عنوان یک منبع رسمی و مطمئن، فضایی امن و متناسب با سن کودک و میزان رشد او بسازید و اطلاعات لازم برای طی شدن این مراحل طبیعی جنسی را در اختیارش بگذارید یا میتوانید او در جامعه رها کنید و اجازه دهید به هر منبعی مثل دوست، فیلم، شبکههای اجتماعی و اینترنت برای به دست آوردن جواب سوالهایش چنگ بزند. انتخاب با شماست.
من معتقدم اگر شما آموزشهای جنسی کودک را طبق اصول علمی-فرهنگی و مطابق با سن آنها اجرا کنید، خیال آسودهتری خواهید داشت. شاید در ابتدا این کار کمی سخت به نظر برسد اما حداقل مطمئن خواهید بود فرزند شما بدنش را به درستی میشناسد و بلد است چگونه از حریم شخصی خود محافظت کند. در مقاله تربیت جنسی کودک در سنین ۲ تا ۱۲ سال قدمبهقدم و مرحله به مرحله نکات لازم را برای شیوه برخورد مناسب با کنجکاویهای جنسی کودک شرح دادهام. این مقاله را با توجه به منابع علمی معتبر و صحبتهای اساتید بزرگوارم در این حوزه نوشتهام و سن هر آموزش طبق فرهنگ ایرانی، بومیسازی شده است. مطالعه آن را در هر شرایطی که هستید: والد یا غیروالد و متاهل یا مجرد پیشنهاد میکنم.
پینوشت: باور بفرمایید لکلکها هم از این داستان دروغین خسته شدهاند و خواستار منسوخ شدن این نظریه هستند. منت بر سر ما میگذارید اگر این مقاله را برای تمام والدین اطرافتان نیز بفرستید و بر اهمیت این موضوع در پیشگیری از آسیبهای احتمالی، تاکید کنید.