من نمی دانستم نفس یعنی چه تا این که تو را دیدم
من نمی دانستم منظره ی زیبا چیست تا این که چشمان تو در چشمانم خیره شد
من نمی دانستم طرز کار قلب چیست تا این که صدای تو را شنیدم
من نمی دانستم آرامش چیست تا این که تو یک روز نبودی
من نمی دانستم لذت چیست تا این که تو گفتی دستت را به من بده
من نمی دانستم شعر چیست تا این که تو فکرم را پر کردی
من از زبان مادری چیز زیادی نمی دانستم تا این که کلام های تو را خواندم
من خیلی چیزها را در مورد زندگی و انسان بودن نمی دانستم تا این که تو به من عشق را آموختی
وقتی یادت نباشد زیباترین مناظر دنیا را نمیخواهم ...