زهرا پورسلیمان امیری
زهرا پورسلیمان امیری
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

چشمانت

سلام بر خداوندی که آئینه را آفرید

تا خود را در تو ببینم

و امیدهایم را در چشمانت

چشمانت آنگونه عمیق است

که انتهایِ دنیا در آن گم است

چشمانت؛

سیاه چاله ی ابدیتِ من است

مرا به دام می کشد

نگاهم را به تو می دوزم

خیره در چشمانت

دست به زیر چانه و به بی نهایت خیره می شوم

و می آسایم

ترسم از مرگ نیست

که نهایتِ من در جاودانگی توست

نگاهم کن تا در تو غرق شوم

و مرا در اعماق ابدیتِ خویش در کنار بگیر

تا با هم به آینه خیره شویم ...

شعرآمده ایم تا نمانیمچشمانتزهرا پورسلیمان امیریحواس پرتی مثبت
*** آمده ایم تا نمانیم *** دکتری معماری، طراح و پژوهشگر حوزه ی معماری، نویسنده، مترجم، و شاعر. t.me/M_E_HH_R
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید