.
این روزها
(که چون گنجشککی کوچک و رمیده
به درون لانه ی خود پناه آورده ام
و از شدت سرمای جاری
صدایم در نمی آید
روزانه با خود زمزمه میکنم
که حجم طاقتی که این جهان میطلبد
برای من زیادی است)
چنینم:
هنوز گم میشوم در شعر،در کلمات
و هنوز شیفته ی عبارات و تصاویرم
هربار نیز فراموش میکنم
که هر تکه خط خطی هم انسجامی کلی نیاز دارد
چه رسد به قطعه های ادبی نما.
و متعجبم،
از روند همیشگی باز یافتن دوباره ی خودم
که بسان سابق مملو ام از ایراد و حفره
و از گفتن ممتد کلمه "هنوز"شعف و عجز را مقابل خود میبینم
شعف از استواری همیشگی
و عجز از رها نشدن از تسلسل باطل و جاری مردگی ام.
و در آخر پرنده ی قلبم
غمزده و وامانده به ادامه ی راه خیره میماند
که تا کجا سرنوشت میخواهد
منی را که پیشتر ها خود را کشته ام
به زندگی مجبور کند.
#زهرا_سروش
۲۵/۷/۹۹