ویرگول
ورودثبت نام
گلناز حسینی
گلناز حسینی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

پرتره‌ی زنی در آتش

وقتی فیلم تموم شد، بلافاصله از تو گوشی‌ام پاکش کردم. نمی‌خواستم داشته باشمش. مگه غیر از اینه که هر چیزی از عکس و فیلم و آهنگ که توی گوشی‌مون هست یه جورایی داره در مورد ما حرف میزنه! نمی‌خواستم کسی فکر کنه از نظر من این جور چیزا موجه و باهاش مشکلی ندارم، و بیشتر از اون دلم نمی‌خواست دوباره اون فیلم ببینم. من معمولاً وقتی یه فیلمی میبینم و خوشم میاد، بعد از تموم شدنش برمیگردم عقب و یه سری بخشای فیلم دوباره نگاه میکنم، بخشایی مثه اولین نگاه‌ها، اولین بوسه‌ها یا اونجاهایی که دیالوگای قشنگی دارن و اگه خیلی فیلمش قشنگ باشه، البته از نظر خودم دیگه، میریزمش تو کامپیوتر و دیگه همیشه دارمش.

این یکی خیلی قشنگ بود: بازیگرا فوق‌العاده بودند، لوکیشن یه جزیره بود که باعث میشد فضای فیلم عاشقانه‌تر باشه. نور، صدا، تصویر و هر چیزی که باعث میشه یه فیلم توی یه جشنواره جایزه بگیره، اینجا تمام و کمالش بود، البته از نظر خودم دیگه! فیلم تو ایتالیای تقریباً قرن 17 و 18 میلادی اتفاق می‌افتاد، دقیق یادم نیست که اصلاً حرفی از سال و ماه و روز زده شد یا نه! فقط از مدل لباس پوشیدن آدما میشد حدس زد که داستان فیلم تو فضای فکری خیلی قبل‌تر از ما، بیشتر از 300 سال قبل، داره اتفاق می‌افته و چقدر تو اون روزا زندگی برای آدمای همجنسگرا سخت بوده.

حس مشمئزکننده‌ای که من از رابطه‌ی عاشقانه‌ی دو تا زن داشتم، منو به یاد ونتورث میلر، بازیگر نقش مایکل اسکافیلد تو سریال فرار از زندان انداخت. کسی که حاضر نشد تو فصل ششم این سریال بازی کنه. فقط به این دلیل که مایکل یه دگرجنسگراست و مثه خیلی از مردای دیگه معشوقه‌ش یه زنِ. وقتی اینترنت پر شد از عکسای ونتورث میلر و همه راجب این موضوع حرف میزدن من با خودم میگفتم که این آقا از این کار هدف داره و میخواد هیاهو کنه تا دنیا بیشتر به صدای آدمای مثه خودش گوش بده و این تب وتاب که بخوابه، ساخت سری جدید فیلم هم شروع میشه ولی نشد و انگار جداً بودن کنار یه زن برای آقای میلر سخت‌ترین کار دنیاست!

حسی که من به رابطه‌ی اون دو تا زن داشتم باعث شد بتونم با ونتورث میلر و آدمای مثل اون همدردی کنم. حالا دیگه اون فاز اینا دیگه چجور آدمایی هستن رو ندارم. اگه درک اونا برای ما سخته پس منطقی که درک ما هم برای اونا سخت باشه. حالا با الن تورینگ هم حس همدردی بیشتری میکنم، ریاضیدان آلمانی و پدر هوش مصنوعی که آلمان بعد از جنگ جهانی مجبورش کرد برای از بین رفتن حسش به مردای دیگه، داروهای هورمونی مصرف کنه و اون برای فرار از عوارض داروها سیبی رو آغشته به سیانور کرد و یه گاز ازش خورد و ...

شایعه است لوگوی شرکت اپل یادبودی از این ریاضیدان بزرگِ.

الن تورینگ
الن تورینگ

اسم فیلمی که راجبش حرف زدم، پرتره‌ی زنی در آتش (Porträt einer jungen Frau in Flammen) و داستان کشف بزرگ الن تورینگ هم تو فیلم بازی تقلید (Imitation Game)اومده.


فیلم و سینمارابطهزنانروانشناسیهنر
مینویسم تا تکلیفم با خودم روشن شِه!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید