عاطفه صفری
عاطفه صفری
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

با سی سالگیم چیکار کنم؟ بخش دوم

این متن ادامه ی این مقاله ست:

https://virgool.io/@a.safari/%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%DB%8C%D9%85-%DA%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%86%D9%85-xaagctzzgchg

4. با آدمهایی که بهت اهمیت میدن خوب باش!

چهارمین موردی که توی نامه ها تکرار شده بود این بود: علاوه بر این که مرزهای محکم تری برای ورود آدم ها به زندگیت میذاری، باید برای نزدیک شدن به آدم هایی که بهت اهمیت میدن وقت بذاری.

آن 41 ساله نوشته: قدر کسایی رو که بهت نزدیکند بدون. وقتی زمان بگذره دیگه گذشته...

ربکا 40 ساله نوشته: تراژدی تو زندگی همه وجود داره. تو اون آدمی باش که دیگران روت حساب می کنند. 30 تا 40 سالگی زمانیه که خیلی اتفاق ها میتونه برات بیفته که قبلاً اصلاً فکرشو نمی کردی، فوت والدین، فوت دوستان، بچه دار شدن و مشکلات بچه ها، جدایی و هزاران اتفاق بد دیگه. تو این لحظات تلخ کنار عزیزانت حضور داشته باش و به اون ها دلگرمی بده. این زمان ها عمقی به رابطه ها میده که از هیچ راه دیگه ای به دست نمیاد.


5. قبول کن که نمی تونی همه چیز رو همزمان داشته باشی.

توی 20 سالگی پر از رویا هستیم. فکر می کنیم می تونیم همه چیزو همزمان توی مشت داشته باشیم. اما الان وقتشه که متوجه بشیم زندگی پر از معامله ست. خیلی وقت ها برای این که چیزی به دست بیاری باید از چیز دیگه صرف نظر کنی. پس باید یاد بگیری تمرکز کنی. چندتا هدف که واقعاً برات مهمن انتخاب کن و با تمام وجود روی اون ها تمرکز کن.

سارا 58 ساله نوشته: من به خود سی ساله م میگم که هرچی مردم درموردت فکر می کنند رو کنار بذار و همه قوات رو بذار رو چیزی که واقعاً دلت می خواد و زندگیت رو بر مبنای اون پیش ببر.

این انتخاب ممکنه خیلی سخت باشه. مثلاً ممکنه به معنی کنار گذاشتن شغلی باشه که 10 سال گذشته همه زندگیت رو وقف اون کردی. اما ارزشش رو داره. چون تو نمی تونی همه چیز رو همزمان داشته باشی...

6. از ریسک نترس! هنوز هم میتونی تغییر کنی.

ریچارد 41 ساله نوشته: وقتی 30 ساله میشی اطرافیان ازت توقع دارند که مسیر زندگیت مشخص شده باشه و تو فکر می کنی برای ریسک کردن و تغییر مسیر زندگیت خیلی دیر شده. برای همین تو مسیری که میدونی درست نیست می مونی و روزها رو می گذرونی. اما خبر بد این که قراره یه روز صبح توی 40 سالگی، با بحران میانسالی بیدار بشی و خودت رو وسط ماجرایی ببینی که توی 10 سال گذشته می دونستی قرار نیست به نتیجه برسه. و حسرت کارهایی رو بخوری که انجام ندادی...

جمله ای که توی خیلی از نامه ها تکرار شده بود اینه: " زندگی خودت رو بکن"

آیدا 49 ساله نوشته: کمتر بترس. کمتر بترس. کمتر بترس. من سال دیگه 50 ساله می شم و ترس بزرگترین نیرویی بود که زندگی منو پیش می برد. ترس از اینکه دیگران چه فکری می کنند، ترس از اینکه نتیجه تغییر چی میشه، ترس از شکست خوردن... اگر میتونستم به اول 30 سالگی برگردم حتما بیشتر ریسک می کردم.

7. باید به رشد کردن ادامه بدی.

اکثر آدم ها توی 30 سالگی اونقدر درگیر هستند که یادشون میره برای پیشرفت شخصیشون وقت بذارن.

باید توی 30 سالگی برای توسعه فردی خودت وقت باز کنی. می تونی ادامه تحصیل بدی، کورس های مورد علاقه ت رو بگذرونی، یه هنر یا زبان جدید یاد بگیری. یا از همه مهمتر برای حل گره های روحیت اقدام کنی و برای آرامش درونیت تلاش کنی.

وارن بافت میگه بزرگترین سرمایه گذاری که می تونی انجام بدی، سرمایه گذاری روی آگاهی و فکر خودته. چون پول میاد و میره، رابطه میاد و میره ولی خودت همیشه با خودت می مونی!

8. باور کن هیچ کس هنوز نمیدونه که دقیقا قراره چی بشه!

تا وقتی که زنده ای نمی تونی 5 سال آینده ت رو دقیق پیش بینی کنی. هرچقدر ذهنت رو درگیر کنی و برای آینده برنامه ریزی کنی آخرش اونی که فکر می کنی نمیشه. پس دست از کنترل بردار و سعی کن آروم باشی و با زمان پیش بری. خیلی از مشکلاتی که تو ذهنته فقط تو ذهنته و هرگز اتفاق نمی افته و خیلی از مشکلاتی که امروز برات خیلی سنگینه چند سال دیگه اصلاً اهمیتی نداره.

اندوه و مصیبت بخشی از زندگیه. اگر از کنترلت خارجه از تلاش بیش از حد و بی فایده برای دوری کردن ازش دست بردار. و اگر اتفاق افتاد سعی نکن ازش فرار کنی. بلکه بپذیرش و زمان بده تا حل بشه. این بخشی از مسیر زندگیه.

خبر خوب اینه که تو نمی دونی فردا قراره چی پیش بیاد!

9. روی خونواده ت سرمایه گذاری کن. ارزششو داره.

تعداد نامه ها درمورد خانواده بیشتر از حد انتظارم بود. افراد زیادی نوشته بودند که توی این سن تونستند مشکلاتی که با خانواده شون داشتند پشت سر بذارن و عشق و حمایت به خانواده شون بدن. شاید توی این سن تازه می بینیم که پدر و مادر ما هم پیر می شن و به خودمون میایم که قدر لحظاتی که میتونیم با اونها بگذرونیم رو بدونیم. همچنین در مورد خواهرها و برادرها، توی این سن می تونیم از مشکلات قدیمی و لجبازی هایی که با اون ها داشتیم عبور کنیم و یه رابطه صمیمانه رو بازسازی کنیم.

در مورد تشکیل خانواده خودمون هم دهه سی سالگی دهه مهمیه. تو این دهه خیلی ها تشکیل خانواده می دن یا بچه دار می شن. خیلی از نامه ها به این موضوع پرداخته بودند که از بچه دار شدن توی اون سن خیلی راضی هستند. اما نامه هایی هم بود که اون سوی سکه رو نشون می داد. افراد زیادی بودند که ترجیح می دادند هیچ وقت بچه دار نمی شدند. خلاصه این که موضوع مهمیه و اگر در موقعیتش قرار داشتید باید خیلی خوب درموردش فکر کنید.

یک خواننده 43 ساله نوشته: چیزی که از 10-13 سال پیش یادم میاد خوشگذرونی و آزادی و سفر و کلی هیجانه که دوستان متأهلم از اون ها محروم بودند و به زندگی من حسرت می خوردند. اما حالا که توی 43 سالگی تنها هستم و دوستانم رو میبینم که یک خونواده صمیمی و حامی دارند هیچ حس خوبی نسبت به اون همه آزادی و بی مسئولیتی ندارم و دلم می خواد به جای اون خوشی ها توی زندگیم عشق و خانواده می داشتم.

یک خواننده 40 ساله در نامه ش نوشته بود: فکر نکن که حتما باید ازدواج کنی یا بچه دار بشی. چیزی که برای یک نفر خوبه الزاماً برای همه خوب نیست. اگر فکر می کنی بدون همسر و یا بچه زندگی بهتر و شادتری داری، همین کارو بکن.


10. با خودت مهربون باش. به خودت احترام بذار.

نانسی 60 ساله نوشته: یه ذره بیشتر به فکر خودت باش و هر روز برای خودت یه کاری انجام بده. هرماه یه کار متفاوت و هر سال یه کار خارق العاده "فقط برای خودت" بکن.

به این مورد کمتر به صورت مستقیم توی نامه ها اشاره شده بود اما ردپای این فکر رو توی همه نامه ها می دیدم. یکی از خواننده ها نوشته بود: زندگی خیلی سخته. یاد بگیر خودتو دوست داشته باشی. هرچی بگذره سخت تر می شه.

خیلی از نامه ها هم به این کلیشه ی صحیح اشاره کرده بودند که اگر یک مسأله 5 سال دیگه نمی تونه ناراحتت کنه پس الآن هم ارزش نداره که براش خودتو ناراحت کنی.

این مقاله رو با صحبت خردمندانه مارتین 58 ساله تموم می کنم:

وقتی چهل ساله شدم پدرم بهم گفت: "من از چهل سالگیم لذت بردم. چون توی بیست سالگی فکر می کنی می دونی اصل قضیه چیه، توی سی سالگی می فهمی که شاید واقعاً نمیدونی! و توی چهل سالگی یاد می گیری که ریلکس کنی و همه چیزو همینجوری که هست قبول کنی." الان من 58 ساله ام و حق با پدرم بود.

امیدوارم خوندن این مقاله براتون مفید باشه و خوشحال میشم اگر نظرتون رو بدونم.

سی سالگیعاطفه صفریزندگیروانشناسیتوسعه فردی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید