رفتی و داغ غریبانه ی بسیار شدی
مثل یعقوب ترین حسرت دیدار شدی
تو پدر بودی من طفل یتیمی حالا
یوسفی گشتی و در چاه گرفتار شدی
بعد تو نیست بهاری به تن گلدان ها
گل همان جاست یقیناً که تو بیدار شدی
مرگ ای دزد سیه پوش زمستان سیرت
نوبت ما شد و بر خانه تو آوار شدی
14000730
علیرضا-ابوالحسنی
متن کامل گفتار:
http://alireza-abolhasany.blogfa.com/post/79