چرا برخی در صف جا میزنند؟
یکی همكار خانمي در دانشگاه داريم كه لقب «صفشكن» را به او دادهايم؛ هيچگاه در سلف غذاخوري در صف نميايستد، هميشه يا برايش غذا ميگيرند يا كسي را پيدا ميكند و خودش را به او «ميچسباند». يادم هست كه يك بار رفت كنار مسئول مخابرات كه عاقله مردي است. قيافه شوكه شده مسئول مخابرات ديدني بود.
اما يكي ديگر هست، از او بدتر و «بولدوزر» ميناميمش. نقل است او اولين كسي است كه در دانشگاه غذا ميخورد! وقتي به صف ميرسد، بي توجه به همه چهار ظرف يك بار مصرف ميگيرد و با قيافهاي كه تركيبي است از ناراحتي و عجله غذا را گرفته و ميرود قسمت «دانشآموختگان».
خاوير كلمنت در كتاب «بيشعوري» (ويراست سوم، ترجمه محمود فرجامي، صفحه 45، نوع چهاردهم از افراد و گروههاي در معرض ابتلاي شديد به بيش
عوري) از اين افراد ياد كردهاست: آدمهايي كه توي صف جا ميزنند.