
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مستوحش / استیحاش / وحشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ فنزه گفت: «خردمندان از مقاربت یار مُستُوْحش نهی کردهاند».
استاد مینوی نوشتهاند که مُستُوْحِش اسم فاعل است از «استیحاش»، از مادۀ «و، ح، ش» یعنی همان مادهای که کلمهٔ «وحشی» ازش گرفته شده و کلمهٔ وحشی، الان، توی زبان ما به حیوانات درّنده و اینها گفته میشود که خطرناکاند؛ درحالیکه اصلاً معنی وحشی این نیست!
حیوان وحشی یعنی «حیوانی که از انسان فرار میکند؛ خلافِ حیوان اهلی».
چند سال پیش، رفته بودیم بافق. یک مجلسی گرفته بودند برای وحشی بافقی. از من هم خواسته بودند صحبت کنم. همین مسئله را آنجا مطرح کردم که فکر نکنید این همشهری شما که اسم خودش را گذاشته است «وحشی»، وحشی در معنی درّنده و این چیزهاست؛ اصلاً چنین چیزی نیست! منظورش این بوده که مردمگریز است و خلوتگزین است و دوست دارد که در خلوت خودش باشد و این نصیحت مولانا را گوش کرده که:
ظُلمتِ چَهْ بِهْ که ظلمتهای خلق
آدم برود توی تاریکی تهِ چاه بهتر از این است که تاریکیهای خلقالله را تحمل کند.
ظلمت چه بـه کـه ظلمتهای خلق
سـر نبرد آنکس که گیرد پای خلق
اینجا هم یارِ مُستوحش اسم فاعل است از «استیحاش»، یعنی همان «گریزان بودن و نفرت داشتن».
اصلاً معنی ددمنش بودن و اینها در این کلمه نیست و اصلاً وحشت بهمعنی ترسیدن نیست. وحشت به معنی «گریزان بودن» است. وحشی کسی است که از خلق فرار میکند. حیوان وحشی هم یعنی حیوانی که از انسانها فرار میکند. در متون قدیم، هرجا میگوید که مثلاً بین دو نفر وحشت ایجاد شده، منظورش این است که دلخوری پیدا کردهاند از همدیگر و میخواهند از هم فرار کنند.
این معنیِ اصلیاش است، ولی خب، بارها در این جلسه گفتهایم که زبان همیشه در حال تحوّل است. کلمات یکزمانی یک معنایی دارند و بعد، بهتدریج ممکن است معنی عوض بشود و موارد متعدّد داریم از این کلماتی که هزار سال، هشتصد سال، پانصد سال پیش، در یک معنای دیگری به کار میرفتند، ولی امروز معنی دیگری پیدا کردهاند. نمونههایش یکی و دو تا نیست.
▨ شرح ترجمهٔ #کلیله_و_دمنه
@dr_mehdi_nourian