افسانه حبیبی
افسانه حبیبی
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

داستان یک ماجراجویی ناخواسته

اهمیت غذا در ماجراجویی
اهمیت غذا در ماجراجویی


فانتزی ژانر مورد علاقه‌ی من نیست وقتی چندین کتاب ناتمام روی دستم باقی ماند تصمیم گرفتم یک کتاب داستانی شروع کنم که به پایان رساندنش آسان‌تر باشد و خوب در مجموع می‌شود گفت هابیت حداقل آنقدر جذاب بود که تمامش کنم.
داستان هابیت داستان هابیتی است( موجودی شبیه به کوتوله) در یک دنیای فانتزی که ناخواسته پایش به یک ماجراجویی عظیم باز می‌شود.

من هابیت را با در نظر داشتن ارباب حلقه‌ها شروع کردم که چندان ایده‌ی خوبی نبود، از ارباب حلقه‌ها من فقط فیلمش را دیده‌ام ولی تصویری که از این دنیای ارباب حلقه‌ها توی ذهن داشتم متفاوت با چیزی بود که در هابیت نصیبم شد. هر چند در نهایت شاید تفاوت بدی نبود. در ارباب حلقه‌ها - فیلم حداقل - همه چیز جدی و مخاطره آمیز به نظر می‌رسد همیشه پای مرگ و زندگی در میان است اینجا حتی وقتی واقعا هم پای مرگ و زندگی در میان است چیزی جدی به نظر نمی‌رسد انگار قوت قلبی وجود دارد که همیشه می‌گوید همه چیز رو به راه می‌شود و کسی قرار نیست بمیرد.

برای لذت بردن از هابیت باید همانگونه که هست خواندش چیزی که من کمی دیر متوجه شدم یک ماجراجویی و فهم اینکه در نهایت حتی اگر مسئله مسئله‌ی خندق‌های پر از طلا و امپراطوری‌های بزرگ هم باشد ارزش همه‌ی این‌ها بیشتر از یک عصرانه خوش‌مزه و یک زندگی ساده و آرام نیست. در آخرهای کتاب هنرمندی نویسنده به شکلی است که به خودت می‌گویی مگر طلا چه ارزشی دارد که به خاطرش این آدم‌ها که البته آدم نیستند ولی نکته‌اش این است که آدم‌های بدی نیستند بیفتند به جان هم؟ و فکر می‌کنم این هنرمندی نویسنده است که بی‌اهمیتی طلاها را توی این مرحله به معنای واقعی می‌کند توی چشم آدم.

من جدا از اینکه آدم فانتزی بازی نیستم آدم ماجراجویی هم نیستم و واکنشم به خود ماجراجویی فی‌نفسه این است که چرا؟ احتمالا اگر این ژانر مورد علاقه فرد باشد و خودش هم سرش برای ماجراجویی درد کند بیشتر از وقایعی که طی کتاب رخ می‌دهد لذت ببرد برای من بیشترین لذت کتاب بخش‌های آخرش بود وقتی که بالاخره حرفی که گاندولف درباره هابیت به دورف‌ها زده بود و جدی‌اش نگرفته بودند و من هم جدی نگرفته بودم اثبات شد. که جناب بیلبو بگینز یک قهرمان درست و حسابی است. حتی اگر برای بیشتر کتاب این طور به نظر نرسد حتی اگر هر چند صفحه یکبار یا حتی بیشتر یاد خانه‌اش بیفتد و دلش بخواهد توی رختخواب گرم و نرمش استراحت کند و غذاهای خوب بخورد.
فکر می‌کنم در نهایت هابیت فراغت خوبی از دنیای واقعی و کمی تفکر برای اینکه واقعا چه چیزی در زندگی اهمیت دارد ارائه می‌دهد.

ماجراجوییکتابفانتزینقد کتاببررسی کتاب
اینجا از تجربیاتم با کتاب‌ها و زندگی می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید