یک بار دانشگاه از وزارت مهمان داشت از نماینده وزارت خواستند که برای آشنا شدن با مشکلات اختصاصی بیمارستان ما، در جلسهای شرکت کند.
من گمان میکردم از مدیران ارشد بیمارستان هستم و به جلسه دعوت خواهم شد. بنابراین آمارها را به روز کردم. اولویت بندی نیازهای واحد پرستاری به خصوص حوزه نیروی انسانی را نیز آماده نمودم.
زمان جلسه رسید و از من برای شرکت در جلسه دعوت نشد. به نظرم این به حساب نیاوردن عمدی یا سهوی، دفتر پرستاری را تضعیف کرد. دیدم که به عنوان یک مدیر نادیده گرفته شدهام. آنچه در مورد مدیر ارشد بودنم، شنیدم، شعاری بیش نبوده است.
بالطبع نمیتوانستم وارد جلسهای شوم که دعوت نشده بودم. شاید اگر دعوت بودم هم همان نتیجه عاید میشد، نمیدانم .
سوپروایزر کشیک گفت حتماً به کسی نیاز نداشتند که سرزنش کنند و کاسه کوسهها را سر او بشکنند.
در آن جلسه بخشنامه ای در مورد سهم کارکنان از درآمد بیمارستان تبیین شده و به اجرا درآمد. در دراز مدت پول کمترین هزینهای بود که صرف شد. زیرا در اثر اجرای آن تصمیم پرستاران انگیزه خود را از دست دادند که بسیار ارزشمندتر از پول بود.