آفره دخت
آفره دخت
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

زن

نغمه ناجور سنگستان منم من

صحبت سرما و گرما ، زمستان و تابستان

من آن دلمرده رنگین پوش زمستان شهر

آن غریب آشنا که سوزاندندش در پس آجر به آجر این میدان ها

نام ها خواندند ، صداکردندم زیباروی افسانه ها

یک زن

زنزنانگیشعرغم
نوشته هایم از شیرینی و تلخی جوشش احساساتم میرویند . لحظه ای با من همراه باشید تا شما را با دنیای احساسات و مفاهیم همراه کنم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید