تعریف ایگو: اون بخشی از هویتمون که بهش "خود یا "نفس" میگیم.
رایان هالیدی ایگو رو انقدر تهدید بزرگی برای موفقیت بلند مدتش حساب میکنه که روی بازوش این جمله رو تتو کرده که "ایگو دشمن است"
چرا باید انقدر بد باشه؟ رایان هالیدی ایگو رو اینطوری تعریف میکنه "باور ناسالم به مهم بودن خودمون"
ایگو "علاقه و دغدغهی خویش داشتن" رو تبدیل میکنه به وسواس در مورد خویش و اعتماد به نفس رو تبدیل میکنه به تکبر.
به ایگو، "بیماری خویشتن" هم گفته شده.
ایگو چجوری مانع دستیابی به اهداف دراز مدتمون میشه؟
از 3 طریق که در اینجا توضیح داده میشه:
در هنگام اشتیاق برای انجام کاری:
ایگو همش دنبال تایید افراد اطرافمون میگرده و همش میپرسه اونا در مورد من چی فکر میکنن؟ اون ترجیح میده در مورد کاری که میخواد انجام بده بیشتر حرف بزنه تا واقعا عمل کنه.
داستان نویسندهای نقل شده که وقتی میخواسته یک کتاب جدیدشو بنویسه، بیشتر وقتش رو صرف نوشتن در مورد کتاب جدیدش توی شبکههای اجتماعی کرده و نظر دنبال کنندههاش در شبکههای اجتماعی بیشتر از انجام خود کار براش مهم بوده و در نتیجه پیشرفت زیادی در نوشتن خود کتاب تا وقتی که متوجه این مساله شده نداشته.
وقتی که پیشرفت قابل توجهی به دست میاریم:
وقتی که موفقیتی به دست میاریم، ایگوی ما تمایل داره که بیش از حد به خودش مغرور بشه و فکر کنه از این به بعد دست به هر کاری بزنه موفقیت به همراه داره، به جای اینکه به چگونگی حاصل شدن این موفقیت فکر کنه. این نگرش میتونه منجر به شکستهای بزرگ بعد از حاصل شدن یک پیروزی بشه.
وقتی که شکست میخوریم:
در این مواقع ایگو تمام تلاشش رو برای حفظ وجهه و طفره رفتن از قبول مسئولیت انجام میده و در نتیجه به مسیری که ما رو به اونجا رسونده توجهی نمیکنیم. و اینطوری کار رو خرابتر میکنیم.
در تمام این سه حالت، ایگو شما رو از تمرکز روی کار واقعی و مفید منحرف میکنه.
? اگر "ایگو دشمن است" برای دفاع در برابرش چکار میتونیم بکنیم؟
یکی از راهها استفاده از روش "مثبت، منفی و مساوی" است.
"فرنک شمروک" این راه حل رو اینطوری بیان میکنه:
هر مبارزی، برای عالی بودن، نیاز به کسی بهتر از خودش داره تا بتونه ازش بیاموزه؛
کسی پایینتر که بتونه بهش آموزش بده؛
و کسی هم طراز که بتونه خودش رو در مقابلش به چالش بکشه.
برای اولین نوع بروز ایگو که وقتی مشتاق انجام کار بزرگی هستی بروز میکنه، نیاز به یک فرد "مساوی" داریم تا از مسیرمون دفاع کنیم. "مساوی" فردی با انگیزه در اطرافمون یا رقیبمونه (رقابت دوستانه) که سطح مهارتهاش در حد ماست. "مساوی" مدام تواناییهای ما رو چالش میکنه و مجبورمون میکنه که رشد کنیم تا مساوی بمونیم. وقتی که "مساوی" رو داشته باشیم، وقت نداریم به نظر مردم فکر کنیم چون میترسیم که عقب بیوفتیم.
برای فرم دیگری از ایگو که در زمان موفقیت و کامیابی بروز میکنه، ما نیاز به یک "مثبت" داریم. وقتی ایگو شروع میکنه که در مورد عظمت و بزرگی ما داستان سرایی کنه، نیاز به مقداری تواضع و فروتنی داریم تا بتونیم برگردیم و باز بر روی اهداف نهاییمون تمرکز کنیم و زمان و منابعمون رو هدر ندیم. "مثبت" کسی یا چیزیه که یادمون بیاره که همیشه افرادی و چیزهایی بهتر و بزرگتر از ما هستن. اون میتونه یک الگو باشه که بسیار بسیار بیشتر از ما به دست آورده. یه روش دیگه رفتن به طبیعیت و دیدن عظمت کوهها یا اقیانوسهاست که یادمون بیاره که چقدر کوچیک هستیم.
برای مقابله با سومین شکل ایگو که در زمان شکست بروز میکنه نیاز به یک "منفی" داریم. "منفی" کسیه که نیاز داره که اونچه که آموختیم رو بهش آموزش بدیم. داشتن "منفی" باعث میشه که به شکست هامون به طور عینی (آبجکتیو) نگاه کنیم و تجربیاتی که در اون مسیر به دست آوردیم رو جمع آوری کنیم. وقتی که مسئولیت آموزش به دیگران رو داشته باشی، وقت کمتری برای غر زدن داری و باید بیشتر به راه های بهبود فکر کنی. برای پیدا کردن "منفی" میتونی با آموزش دادن به کسی کمسنتر از خودت شروع کنی. یا در مورد تجربیاتی که کسب کردی کتابی/ دفترچهای برای فرزندانت بنویسی ؛ یا در یک وبلاگ شخصی بنویسی.
کانال تلگرام افروزه