ویرگول
ورودثبت نام
احمدرضا علیجانزاده
احمدرضا علیجانزادهبه بررسی مفاهیم عمیق انسانی می‌پردازم و از طریق نوشتارهایم، تلاش می‌کنم درک بهتری از زندگی و وجود انسان به خوانندگان ارائه دهم.
احمدرضا علیجانزاده
احمدرضا علیجانزاده
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

«قدیسی که خود را زیر سؤال می‌برد»

شک را پاس می‌دارم؛
چرا که قاعده‌ی زندگی من بر او نهاده شد، و زمانی آن را نیز زیر سؤال بردم… و او مرا زیر سؤال می‌برد.

این رخداد را باید جشن گرفت؛
زیرا در این لحظه، ما می‌فهمیم که بدون وجودمان، چراها و چگونگی‌ها چطور شکل می‌گرفت؛
که به ماهیت خالصانه‌تری از محیط هدایتمان می‌کند.

و این حقیقت، سخت، ویران‌گر است . اما سازنده!

مرا به جنون می‌کشاند این دوگانگی.

شک، ترسناک است، فرسایشی‌ست و در اکثر موارد موجب نابودی و فرار است؛
ولی من ترجیح می‌دهم با ترس، یک فنجان چای بنوشم، تا از او فرار کنم.

و می‌دانم که در من رخنه کرده… زیرا هنوز نفس می‌کشم.

باید بدانی، در مواجهه با او، درست زمانی که خنجرش را زیر گلویت حس کردی، بر درونش هجوم بَری.
و اگر از او فرار کردی، بدان که روزی تو را خواهد یافت.

این مرگ حقیقت است.
در این‌جا شاید بتوانی با واقعیت روبه‌رو شوی و او را هم زیر سؤال ببری.

و این، چیزی‌ست که شک را مقدس می‌کند:
او به خود هم رحم نمی‌کند.

و این امر به‌قدری مقدس است که در وجودمان از ابتدا کاشته شده:
ما به شک، شک داریم!

و او را ندیدیم، زیرا او از سیّاس‌ترین، حیله‌گرترین و قدرتمندترین‌هاست؛
که کارش را شروع نکرده، به اتمام می‌رساند.

اکنون، مغز تو در حیطه‌ی اوست…
حالا باید بر او چیره شوی.

شکفلسفهتفکرخودکاویهویت
۱۱
۲
احمدرضا علیجانزاده
احمدرضا علیجانزاده
به بررسی مفاهیم عمیق انسانی می‌پردازم و از طریق نوشتارهایم، تلاش می‌کنم درک بهتری از زندگی و وجود انسان به خوانندگان ارائه دهم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید