ویرگول
ورودثبت نام
Maryam Ahmadijam
Maryam Ahmadijam
Maryam Ahmadijam
Maryam Ahmadijam
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

گاهی دلیل نوشتن اینه که پیام هات به گوش آدمها برسونی ،شاید حداقل روی یکی دونفر ،تاثیر بذاره.

در دل کوهستانی مه آلود، شهری بود که نقشه‌اش را روی جی پی اس پیدا نمی‌کردی.

شهر «آرام روها ».

در این شهر مردم با آرامش و تواضع راه می‌رفتند و ماشین‌ها به محض دیدن خطوط عابر پیاده با ادب ‌ایست می‌کردند.!!

در این شهر اگر پایت را روی خط عابر می‌گذاشتی ماشین‌ها آرام و بی‌صدا متوقف می‌شدند. راننده‌ها لبخند می‌زدند و با اشاره دعوتت می‌کردند ، تا عبور کنی .روزی دختری به نام« ندا» ، از شهری شلوغ و پرهیاهو، با دلی خسته به شهر« آرام رو» آمد.

«ندا » مدتها روی خطوط عابر پیاده می ایستاد و باور نمی کرد که ماشین ها برای او توقف کردند.!

چطور می‌شود ماشین‌ها بدون توقف و بدون منت و بدون دعوا ، آن هم بدون سرعت ،روی خطوط عابر برای ما بایستند.

و نگاه پر از شگفتی« ندا »در میان چشمان صبور راننده‌ها جا می ماند.

در «آرام رو» ،ماشین‌ها نه بو غ می‌زدند و نه سبقت می‌گرفتند.!!

رنگ سفید خطوط عابر پیاده شده بود نشانه‌ای از پیمان دوستی بین مردم .!!

ندا دوست داشت همیشه در آن شهر بماند. چون انسان‌های صبور و محترمی که برای رانندگی عجله‌ای نداشتند و صبوری می‌کردند وبرای هم نوع خود ارزش قایل بودند ، حتماً همان‌هایی هستند که برای ساختن یک شهر زیبا لازم و کافی هستند.


شهرعابر پیاده
۹
۲
Maryam Ahmadijam
Maryam Ahmadijam
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید