موقعیت زیر را در نظر بگیرید. وارد یک اتاق آزمایش می شوید و یک میز در جلوی شما قرار دارد که روی آن 30 کلید قرار دارد. این کلیدها با اعداد 15 تا 45 ولت علامت گذاری شده است و بالای هر گروه از اعداد یک عبارت نوشته شده است. شوک الکتریکی خفیف، شوک الکتریکی ملایم، شوک الکتریکی قوی، شوک الکتریکی خیلی قوی، شوک الکتریکی شدید، شوک الکتریکی خیلی شدید و در آخر شوک الکتریکی مرگبار. در سوی دیگر نیز یک صندلی الکتریکی قرار دارد که با چرخاندن کلیدها شوک الکتریکی را به بدن فردی که روی صندلی نشسته است وارد میکند.
شما در قرعه کشی انجام شده به عنوان مسئول کلیدها انتخاب شدید و باید شوک الکتریکی را به بدن فردی که روی صندلی نشسته است وارد کنید. هر چه ولتاز افزایش پیدا میکند فردی که روی صندلی نشسته است فریادش بلندتر می شود. آنها فریادهای بلندتری میزدند و خواهان اتمام آزمایش بودند. "تمامش کنید، دردآورده"، "بگذارید بیام بیرون"، "شما حق ندارید من را اینجا نگه دارید" و ...
پیش از ادامه دادن خواندن متن به این فکر کنید که حاضرید تا چه ولتاژی را به بدن فردی که روی صندلی نشسته است وارد کنید؟ چقدر درد را میتوانید به فرد روی صندلی وارد کنید؟ آیا حاضرید ولتاژ مرگباری را به بدن این افراد برسانید؟
اما اتفاقی که افتاد به این صورت بود که هر چه ولتاژ بالاتر می رفت برخی داوطلبان شروع به ابراز نگرانی میکردند و دچار حالتهای عصبی میشدند. اما بیشترشان ولتاژ را کماکان بالا میبردند. بعد از سومین باری که داوطلبان برای توقف آزمایش درخواست می کردند، راهنما به سردی پاسخ میداد " این کار ضروری است". پس از چهارمین بار پاسخ میداد" چاره دیگری ندارید باید به کار خود ادامه دهید" و اگر هر مخالفت دیگری میشد آزمایش متوقف میشد. به عبارت دیگر شما به عنوان داوطلب چهار بار ترغیب به ادامه آزمایش می شدند.
پاسخ اکثر ما به سوالاتی که در بالا پرسیده شد این است که تا حد زیادی نمیتوانم این کار را ادامه دهم. خود دانشمندان هم همین انتظار را داشتند. انتظار این بود که حدود 2 تا 3 درصد افراد تا مرحله نهایی پیش روند که این افراد جامعه ستیز هستند.
اما نتایج آزمایش هولناک بود!!! آزمایش در دو شکل انجام شد که در مدل اول داوطلبان فرد روی صندلی را می دیدند و با هم در یک اتاق بودند و در حالت دوم فرد روی صندلی در اتاقی دیگر بود و فقط صدای او شنیده می شد. بر اساس نوع آزمایش بین 35 (هنگامی که فرد روی صندلی را میدیدند)تا 65 درصد (هنگامی که فرد روی صندلی در اتاق دیگری بود) از افراد تا مرحله نهایی آزمایش پیش رفتند. یعنی عملا میتوانستند کلید را تا آخر بچرخانند و یک نفر را بکشند!!!!
این آزمایش نتایج بسیار جالب دیگری را نیز در پی داشت:
باید دقت داشته باشیم که این اتفاق تقریبا همه روزه در دفاتر کار یا منزل شما تکرار میشود. اولا بسیاری از ما در عمل و با مخالفت های بسیار ساده دیگران مثل یک جمله یا یک نگاه از اصول خود خارج می شویم. همچنین هر چه شرکت بزرگتر شود و فاصله بین رئیس و کارمند و مشتری بیشتری شود، ما بدون توجه به تاثیرات تصمیمات خود بر دیگران برای دیگران تصمیم می گیریم(مثل وقتی که فردی در اتاق دیگر است). وقتی با تفکر انتزاعی عددی، از انسانیت خود دور میشویم میتوانیم رفتاری مانند داوطلبان آزمایش نشان دهیم!. به بیان دیگر هر چه فاصله مردم از ما بیشتر شود، بیشتر میتوانیم به آنها آسیب برسانیم!
پینوشت: این موضوع برای مسئولان و مدیران در شرکتهای بزرگ بسیار کلیدی است!