ویرگول
ورودثبت نام
احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۹ دقیقه·۶ سال پیش

از اقتصاد: دروغ های سیاستمدارها (2)

در این مقاله و مجموعه مقاله های "از اقتصاد" سعی دارم به زبان ساده مفاهیم ابتدایی اقتصاد را بیان کنم، مفاهیمی که می تواند به ما در معیشت و زندگی و همچنین پای صندوق های رای کمک شایان توجهی کند و ما را از بحران های اقتصادی به سلامت عبور دهد. البته این نوشته ها حاصل مطالعات شخصی نگارنده است پس اگر مطلبی از متن از نظر شما اشتباه بود یا خواستید نکته ای را اضافه کنید در قسمت نظرات در میان بگذارید.

در قسمت قبل گفتیم که چطور رسانه ها و سیاستمدارها اطلاعات غلط به خورد مردم میدن تا سیاست های خودشون رو توجیه کنن.

در این قسمت بازهم به دروغ های دیگه سیاستمدارها خواهیم پرداخت و اینکه چطور با حراج منابع کشور سعی میکنن به قدرت برسن.

یکی از حربه های سیاسی در انتخابات وعده ی پوله. این پول میتونه به هرشکلی باشه. مثلا یکی میاد میگه من طرح تحول سلامت ایجاد میکنم. یکی میاد چک هایی رو بین مردم پخش میکنه که مثلا اگر من برنده انتخابات شدم این چک ها پاس میشن. یکی قول هدفمندی یارانه ها رو میده و... اما نکته ای که این وسط مغفوله اینه که منابع این خاصه خرجی ها از کجا تامین میشه؟ در این که دولت میتونه مثلا صد تریلیون تومان پول رو بپاشه برای طرح تحول سلامت شکی نیست. اما به چه قیمتی؟ یا اینکه دولت میتونه به هرکس چند صد هزار تومان یارانه بده شکی نیست اما به چه قیمتی. نمیگم این کارها نشدنیه اما باید منابعش هم مشخص باشن. مثلا میشه با افزایش قیمت حامل های انرژی میزان یارانه افراد رو تا دو برابر افزایش داد. یا با حذف یارانه افراد بی نیاز بازهم یارانه رو افزایش داد.

طبق قانون تمام عواید حاصل از هدفمندی یارانه ها مثل حذف یا کاهش یارانه حامل های انرژی یا قطع یارانه افراد بی نیاز، باید دوباره در همین طرح خرج بشه که متاسفانه چند سالیه که این اتفاق نمیفته و با اینکه دولت در چندین نوبت قیمت حامل های انرژی خصوصا بنزین و گاز رو افزایش داده اما این یارانه به مردم تعلق نگرفته و خرج هزینه های دیگه دولت شده.

خوب پس باید این منابع مشخص و معین باشن تا امکان سو استفاده نباشه. چون دولت استقراض از بانک مرکزی رو مثل نگاه رحمت خداوند به خودش میبینه و فکر میکنه نظر کرده است که اینهمه پول گیرش اومده درحالیکه چند سال بعد اثرات این رحمت الهی کمر مردم رو میشکنه.

به عنوان مثال به طرح تحول سلامت (روحانی کر) که به نظر میرسه نسخه ی فارسی شده ی اوباما کر (obama care) بوده نگاه میندازیم. البته به مشکلات سیاسی و اجتماعی این طرح کار ندارم فقط به چند مشکل اساسیش در حوزه اقتصاد اشاره میکنم

  1. افزایش تعرفه های بیمارستانی بعضا تا 8 و 9 برابر قبل از اجرای طرح.
  2. شکاف عمیق درآمدی بین پرستاران و پزشکان که باعث اعتراضات پرستاران در بعضی مناطق شد
  3. تیر خلاص به پیکره نیمه جان صنعت بیمه که تا همون زمان هم تعداد زیادیشون ضررده بودن
  4. کسری شدید مالی صندوق های بیمه که چشم انتظار کمک های دولت هستن که البته دولت بدون هیچ چشم داشتی این کمک ها رو به این صندوق ها عرضه میکنه.

پس فکر نکنید بیمه ای که از دولت میگیرید. یک باری از روی دوشتون برمیداره. بلکه تمام این باری که امروز روی دوشتونه نتیجه ی کارهاییه که دیروز دولت مردها برای گرفتن رای انجام دادن و به خیال خودتون بارها رو از روی دوشتون برداشتن.(چی شد؟)

البته تصور نکنید با یک آدم لیبرال طرف هستید. بنده هم معتقد به توزیع عادلانه ثروت هستم. اما توزیع ثروتی که امروز تحت عناوین مختلف صورت میگیره تنها باعث فساد بیشتر، تورم بالاتر و در نهایت نارضایتی بیشتر میشه.

متاسفانه در کشور طرح های توزیع ثروت خوبی تدوین شده بود. اما عده ای این طرح ها رو تحت عنوان گداپروری!! مورد بدترین خطاب ها قرار دادن. فراموش نکنیم شاخص های نابرابری اقتصادی در دولت همین آقایون غیرگداپرور در بدترین حالت خود به سر میبرد. پس توزیع ثروت اگر به صورت عادلانه، منطقی و برنامه ریزی شده و مدون انجام بشه نه تنها باعث رونق اقتصادی میشه بلکه ثمراتش به خود آقایونی که ادعا میکنن در زمره گدایان نیستن هم برمیگرده.

به عنوان مثال شما تصور کنید که یک کشاورز بهش یارانه ی خرید تراکتور تعلق بگیره. میدونیم کشاورزها مجبورن عمده درآمدشون رو دوباره برای خرید بذر و سم و کود و همینطور اجاره ی تراکتور و کمباین در سال آینده مصرف کنن. حالا اگر هر کشاورز (یا چند کشاورز با هم) یک تراکتور داشته باشن مسلما هزینه های سالیانه شون کاهش پیدا میکنه بعلاوه حالا میتونن مقدار بیشتری زمین رو زیر کشت ببرن، با افزایش تولید، هزینه های ثابت بین محصولات بیشتری سرشکن میشه و محصول در نهایت ارزون تر به دست مشتری میرسه، بعلاوه با خرید تراکتور و سایر ادوات کشاورزی این صنعت هم در کشور رونق میگیره، کشاورزی یک گام دیگه به سمت مکانیزه شدن پیش میره و هزاران مزایای دیگه.

پس میبینید که یک توزیع ثروت عاقلانه، عادلانه و منطقی چطور میتونه در چندین جهت باعث پیشرفت کشور بشه. اما در کشور ما متاسفانه هرنوع برنامه ی توزیع ثروت رو با برچسب هایی مثل سوسیالیسم و... بدرقه میکنن، انگار هیچ حد وسطی بین سوسیالیسم و لیبرالیسم وجود نداره. در حالیکه میدونیم کشورهای مرفه دنیا مخصوصا کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل سوئد، دانمارک، نروژ و... همگی سیستم های سیاسی سوسیال دموکرات دارن یعنی هم سوسیالیسم و دخالت اتحادیه های صنفی و بعضا دولت در اقتصاد و هم لیبرالیسم و قانون بازار آزاد به این شکل که در کشوری مثل نروژ به افراد بی بضاعت کمک های دولتی تعلق میگیره، به درآمدهای پایین تر از یک سطح معین هیچگونه مالیاتی تعلق نمیگیره، به اقشار خاص مثل دانشجوها هیچ مالیاتی تعلق نمیگیره بعلاوه که خدمات دولتی برای این اقشار کاملا رایگان هست. حتی در آمریکا هم همین قوانین وجود داره (البته در بعضی ایالت ها) ولی در کشور ما، سیاسیون از هرگونه درآمدی فارغ از حجم و ابعادش مالیات اخذ میکنن و نکته ی خنده دار اینه که درحالیکه در کشورهای دیگه سعی میکنن مالیات تولید رو کاهش بدن و مالیات خدمات رو افزایش (به این خاطر که افراد ثروتمند از خدمات بیشتری استفاده میکنن)، در کشور ما برعکسه و مالیات تولید (مالیات بر ارزش افزوده) عموما بیشتر از مالیات خدماته که این امر باعث افزایش شکاف طبقاتی میشه.

پس یک راهکار دیگه برای بهبود وضع اقتصادی اینه که مالیات بر تولید رو کاهش بدن تا تولیدات کشور افزایش پیدا کنه از اونطرف برای جبران این کاهش، مالیات بخش خدمات رو افزایش بدن.

متاسفانه عده ای از سیاستمدارها از نظریه مزیت نسبی سواستفاده میکنن. با اینکه بنده یکی از مخالفین این نظریه هستم و قبلتر هم نقدی به این نظریه نوشتم، اما معتقدم در ذات خود نظریه اشکالی وجود نداره، بلکه اشکال از جایی شروع میشه که میخوایم این نظریه رو عملی کنیم. قطعا توی دنیای امروز واردات خیلی ارزان تر از تولید تموم میشه. به عنوان مثال هیچ کشوری توانایی تولید مستقل هواپیما رو نداره. چرا؟ چون یک شرکت مثل بویینگ با تولید چند هزار هواپیما برای بیش از دویست کشور میتونه هزینه ی ثابت تولید رو بین این محصولات پخش کنه اما یک کشور به تنهایی نیاز به اینهمه هواپیما نداره پس هواپیمایی که میسازه قطعا گرون تر از هواپیماهای بویینگ خواهد بود. همین استدلال رو ببرید به بقیه صنایع. شرکت های پتروشیمی، مخابرات، کشتی سازی، خودروسازی و... پس میبینید که همیشه واردات از تولید ارزون تر میشه.(مگر اینکه یک تکنولوژی برتر مثل اپل داشته باشید).

در چنین اوضاعی سیاست مدارها میان میگن که خوب. طبق نظریه مزیت نسبی ما نفت رو میدیم به چین (یا هند) اون برامون بنزین درست میکنه چون توی تولید بنزین مزیت نسبی داره و بهمون برمیگردونه. (علی برکت الله)

اما چیزی که این وسط مغفول میمونه اینه که چرا خودمون توی تولید بنزین مزیت نسبی ایجاد نمیکنیم درحالیکه مسلما قیمت نفت برای ما خیلی کمتر از چینه؟ خوب چون وارد کننده ی بنزین «پسر و همسر اون خانومه است که خیلی هم ابتکار به خرج میده». قضیه الیگارشی رو یادتونه؟

پ.ن 1: اگر تعداد یارانه بگیرها رو 70 میلیون نفر در نظر بگیریم، هزینه ی یارانه حدود 40 هزار میلیارد تومن میشه که در مقابل عواید 100 هزار میلیاردی برای دولت از محل هدفمندی یارانه ها مشخص میشه که دولت نه تنها در این مورد ضرر نکرده بلکه سود هم کرده بعلاوه این رقم در مقابل بودجه ی بیش از 100 میلیارد دلاری کشور رقم چندان بزرگی هم نیست و میشه گفت با حذف این یارانه چنان گشایش عظیمی رخ نخواهد داد که عده ای سعی میکنن گشایش اقتصادی رو به قطع یارانه ها نسبت بدن اما توزیع صحیح و اصلاح اون مسلما یکی از دغدغه های اصلی باید باشه.

پ.ن2: عده ای از سیاستمدارها سعی میکنن با بردن ذهن ها به نهادهای خاص و انتشار ردیف بودجه ی اونها بگن که مشکلات اقتصادی کشور به خاطر اینه که در این نهادها مخارج میلیاردی میشه درحالیکه هیچ کارکردی ندارن. در ابتدا باید بگم که بنده شناختی با این نهادها ندارم اما اینکه گفته شده هیچ کارکردی ندارن عوام فریبیه. شما این ارقام بودجه رو در مقابل بودجه های تریلیون دلاری رسانه های معاند بذارید متوجه میشید که چقدر این بودجه در مقابل اون بودجه ها حقیره. البته که باید از محل مصرف این بودجه ها هم سوال کرد اما نباید فریب این پروپاگاندای رسانه رو هم خورد.

پ.ن 3: مواظب آمار باشید. معمولا سیاستمدارها باهوش تر از اونی هستن که آمار غلط بدن. به عنوان مثال در سال 88 شاهد بودیم که دو کاندید هرکدوم یک آمار متفاوت رو ارائه میدادن. در حقیقت هر دو آمار درست بود. اما تحلیل دو آمار اشتباه بود. به عنوان مثال یکی آمار تورم نقطه به نقطه رو ارائه میداد یکی تورم نسبت به ماه گذشته رو. پس هر دو آمار درست بودن اما کاندیدا ها سعی میکردن چیزی رو نشون شما بدن که میخواهید ببینید. یک آمار دیگه هم که یکی از دوستان در ویرگول ارائه داد رو در زیر میارم. این دوستمون گفته بود که مطابق این آمار (به نقل از جناب آقای نیلی فرد خوش صحبت و خوش لباس اقتصاد ایران که تنها وجه مثبتش لباس مرتبش هست) در سال 55 ایرانی ها بیشترین درامد تاریخ خودشون رو داشتن و الان تازه مردم ایران به هفتاد درصد این درآمد رسیدن. اما گفته نمیشه که اساسا این امار درآمد مردم نیست بلکه آمار تولید ناخالص داخلی تقسیم بر جمعیته. یعنی گفتن ایران فلان قدر تولید داشته این قدر هم جمعیت این عدد به دست اومده. نه اینکه تمام این پول بین مردم تقسیم شده باشه. همونطور که همه میدونیم شاه با ثروتی بالغ بر پنجاه میلیارد دلار(در خوشبینانه ترین پیش بینی) از کشور فرار کرد پس میبینیم بخش عمده ی این پول در دست خود شاه بوده. بعلاوه قطعا اون شرایط حتی در حضور شخص شاه هم نمیتونست ادامه پیدا کنه. اون شرایط به خاطر تحریم نفتی اعراب به خاطر جنگ با اسرائیل بود و اساسا بعد از شکست اعراب از اسرائیل نه توان و نه لزومی بر ادامه این تحریم ها وجود نداشت. پس مواظب باشید چه اماری به شما ارائه میشه و از اون بیشتر مواظب باشید که این امار چطور تفسیر میشن.

https://virgool.io/@ahmadso/%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84-gy2htg42kush
https://virgool.io/@ahmadso/%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85-x7qjn77tvjze
https://virgool.io/@ahmadso/%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%85-%D9%88-%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-vobcitdti16n
https://virgool.io/@ahmadso/%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-1-ijnvxnyhcsx4


از اقتصاددروغسیاستمدارهاآمار دروغینیارانه
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید