عبدالناصر: ممد جواد. باز دستت خورد به دکمه فیلترینگ؟ بیشعور دارم اینجا صحبت میکنم.
محمد جواد: ناصر خان به خدا من نبودم. خودمم اینجام. نمیدونم کدوم نامردی دکمه رو زده.
عبدالناصر: ای بابا خوب حالا چیکار کنیم؟ این تو گیر کردیم.
محمد جواد: نمیدونم والا. زنگ زدم بچه ها چراغی چیزی بیارن فعلا بریم بیرون تا ببینم چی میشه.
عبدالناصر: اون یکی ممد جوادم اتاق بغلی داشت حرف میزد صداشو میشنیدم بذار صداش بزنم بیاد. ممد.
اون یکی محمد جواد با یک چراغ موشی وارد میشود: ناصر جان اتاق تو خیلی شلوغه ها. میگم چرا ملت یکی یکی از اتاق من میرفتن بیرون. نگو میومدن اینجا.
ناگهان همه حاضرین اتاق به قصد عرض ارادت بلند میشوند.
اون یکی محمد جواد با دست اشاره میکند که حاضرین بنشینند.
عبدالناصر: اون چیه تو دستت؟ تو این تاریکی چراغ از کجا گیر آوردی؟
اون یکی محمد جواد: اینو باراک بهم داد. خیلی به کار میاد. همه جا کار میکنه.
عبدالناصر: خوب بیا با همین بریم بیرون. مگه نمیشه؟
اون یکی محمد جواد: نه بابا نمیشه. هرکی اینجا رو فیلتر کرده کارش درست بوده. امتحان کردم نشد. بدبخت مردم چطوری دووم میارن با این فیلترینگت. این ممد جوادم دیگه شورش رو درآورده. احمق یه صدایی چیزی نمیده ما بریم بیرون. زارت فیلتر کرد.
محمد جواد: آقا جواد به خدا من خودمم اینجام. گیر کردم.
اون یکی محمد جواد: خدا لعنتت کنه. حالا کی قراره ما رو از اینجا خلاص کنه؟
محمد جواد: نگران نباش اقا جواد من شما رو نجات میدم از اینجا به شرطی که شمام بعدا حمایتم کنین.
اون یکی محمد جواد: حالا تو ما رو ببر بیرون بعدا ببینیم چیکار میتونیم بکنیم واست.
ناگهان صدایی از وسط جمع شنیده میشود: چه خبرتووونه؟ چه خبرتونه؟
اون یکی محمد جواد: شت! محمود اینجا چیکار میکنه؟ خوبه حسن بلد نبود نصب کنه وگرنه اینجا خون و خونریزی راه میفتاد.
محمود: چرا شما مردم رو ول نمیکنین؟ چی از جون مردم میخواین؟ بذارین مردم راحت باشن. عبدالرضا یکم پروپاگاندا کن. تو رو آوردم چیکار؟
عبدالرضا: همه مشکلات از نظارت استصوابیه.
ناگهان جوانی از جمع فریاد میزند: یعنی شما یک لحظه هم نگران نشدین که اینجا تاریک این همه دختر پسر با این عکسهای پروفایل درب و داغون کنار هم نشستن؟
محمد جواد: تو کی هستی باز؟
صدا: من آسد هستم.
محمد جواد: بابا تو که تا همین دیروز با هر کس و ناکسی داشتی لاس و لوس میزدی بیشین بینیم.
اون یکی محمد جواد: برادران دو دقیقه اینجا گیر افتادیم ساکت بشینین تا راه باز بشه بتونیم بریم بیرون. اون بیرون هرچقدر خواستین بزنین تو سر و کله همدیگه. اینجا جلوی اینا دعوا نکنین فکر میکنن چه خبره. ممدجواد چی شد؟ هنوز خبری نرسید؟
محمد جواد: چرا آقا. گفتن که تا ده دقیقا دیگه راه باز میشه میتونیم بریم بیرون. فقط سوراخی که باز میکنن واسه یک نفر جا داره.
اون یکی محمد جواد: خوب باشه. اول من میرم باید چند روز دیگه برم خارج. بعد عبدالناصر میاد بیرون چون قراره حقوقامونو بدن. خودتم آخر بیا برون سوراخ رو قشنگ بتونه کاری کن.
و این گونه آن شب سیاه در کلاب هاوس به پایان رسید.
نکته: با توجه به اینکه چند روز قبل چندتا از سناتورهای آمریکایی اعلام کرده بودن که چرا ظریف توی کلاب هاوس اکانت داره؟ به نظرم میشه این تئوری رو مطرح کرد که شاید فیلتر شدن کلاب هاوس از اون طرف بوده باشه. اما هنوز تا این لحظه هیچ کس مسئولیت این فیلترینگ رو به گردن نگرفته. اما این اتفاق هرچی که باشه، قطعا اختلال نیست. چون اگر بود با فیلترشکن هم نمیشد بریم تو در حالی که خیلی راحت با فیلترشکن میشه وارد شد.
نوشتههای قبلی: