
پس از دو متنی که در مورد بورس نوشتم، دوستانی مدام میپرسند که در آینده چه میشود. همانطور که قبلا بارها گفتهام. من غیبگو نیستم. هزاران سناریوی محتمل وجود دارد که ممکن است هرکدام رخ دهد. اما قصد دارم در این نوشته پیشبینی خود را از آینده بازار سرمایه ارائه کنم.
پیش از آنکه به سراغ پیشبینی برویم، بگذارید بررسی کنیم که چه بر سر بازار سرمایه آمد. در سال ۹۹، اتفاقات زیادی رخ داد. یکی از مهمترین اتفاقات، کرونا و محدود شدن درآمدهای دولت بود. بیماری کرونا منجر به یک تغییر پارادایم عظیم در جهان شده است که توصیف آن در حوصله این مقاله نیست. اما کشور ما نیز از این تغییر پارادایم بی نصیب نبوده است.
اما میدانیم که این تغییر پارادایم بی هزینه نیز نخواهد بود. کمبود منابع دولت، باعث افزایش تورم به خاطر پولی شدن کسری بودجه شد. دولتی که نه میتوانست نفت بفروشد و نه میتوانست به خاطر مسدود بودن مرزها صادرات غیر نفتی داشته باشد، حال به خاطر کاهش تولیدات داخلی درآمدهای مالیاتیاش نیز کاهش پیدا کرده بود.
در این مجال تنها راه نجات کشور بورس بود. پس دولت مردم را تشویق به حضور در بورس کرد تا بتواند هزینههای خود را جبران کند. بورس ایران در پایان سال ۹۸ حوالی ۲۶۰۰ هزار ملیارد تومان بود و در پایان سال ۹۹ به حوالی ۷۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسید. همچنین در این سال ما شاهد ۳۲ هزار میلیارد عرضه اولیه بودیم که نسبت به ارزش کل بازار حتی به یک درصد هم نمیرسد. همانطور که قبلا گفتم، ایده عرضه اولیه آبشاری نه تنها کمکی به عمق بخشیدن به بازار نکرد بلکه منجر به افزایش حباب آن نیز شد.
اما نکته قابل توجه این است که اکثر سود این افزایش به جیب دولت رفت و اکثر بار سقوط بورس از جیب تازهواردان اخذ شد. تقریبا اکثر بانکها و بیمهها تا پیش از صعود بازار سرمایه در سال جاری در آستانه ورشکستگی بودند و دولت نیز تا پیش از صعود بازار سرمایه چارهای جز پولی کردن کسری بودجه نداشت.
در واقع برنده اصلی بازار سرمایه بدون شک دولت بود و بازنده اصلی قشر ضعیف جامعه. همانطور که در ابتدای تابستان سال گذشته نوشتم، رکوردشکنیهای مداوم بازار سرمایه تنها برای کشیدن قشر مستضعف به بازار بود تا حرفهایهای بازار بتوانند ضرر خود را به آنها بفروشند که متاسفانه علیرغم هشدار دلسوزان، موفق شدند.
متاسفانه از زمان شروع روند ریزشی بازار، دولت و سازمان بورس از هیچ تلاشی برای مداخله در بازار فروگذار نکردند. از تهدید سرمایهگذاران نهادی، تا محدود کردن سفارشگذاری، تا کاهش زمان پیش گشایش، تا محدود کردن دامنه نوسان و... توصیهای که امروز میتوان به دوستان کرد این است که لطفا کاری نکنید.
بازار راه خود را خواهد رفت و دستکاریهای شما تنها کار را خرابتر میکند. متاسفانه امروز شاهد هستیم زمانی که بازار میخواهد به تغییرات عادت کند، با یک بخشنامه شبانه دوباره تغییرات جدید ایجاد میشود. ذات بازار نیازمند آرامش است و زمانی که تغییرات غیر قابل پیشبینی باشد، بازار متشنج خواهد شد.
پس بهتر است دوستان برای مدتی هیچ کار نکنند. اما اگر کِرم آنها این اجازه را نمیدهد بهترین کار این است که یک شاخص جدید برای بازار تعریف کنند. شاخص کنونی به خاطر سنگینی وزن بعضی سهام (خصوصا شستا) ابدا نمیتواند نماینده خوبی برای کلیت بازار باشد. فعالین بازار نیز ماهها است تقاضای تغییر محاسبات در شاخص کل را داشتند اما به نظر میرسد عزیزان در سازمان بورس مشغلههای دیگری دارند.
نکتهای که در مورد شاخص اهمیت دارد این است که شاخص بار روانی به سرمایهگذار وارد میکند و سنتیمنت (احساسات) بازار را تغییر میدهد. پس دوستانی که میگویند شاخص اهمیت ندارد یا بازار را نمیشناسند یا از تاثیر مسائل روانی بر روند کلی بازار غافل هستند.
به دلایل زیادی معتقد هستم بدترین سناریو را در اقتصاد ایران پشت سر گذاشتهایم. البته هنوز ریسکهای مربوط به بحران کرونا باقی است اما اوضاع در حال بهبود است. این بهبود هیچ ربطی به دولت ندارد بلکه برآمده از ساختار کلی اقتصاد است. اخیرا مشاهده شده که دوستان! در دولت رشد اقتصادی نه ماهه اول سال گذشته را به نام خود میزنند و میگویند مثبت شدن رشد اقتصادی ثمره تلاش آنها بوده است. لازم نیست نابغه باشیم تا متوجه این نکته شویم تنها کافی است سری به آمار بزنیم. در دوره جناب روحانی اقتصاد به بیست سال گذشته بازگشت و در صورت داشتن یک رشد اقتصادی عقلانی، یک دهه زمان نیاز است تا اقتصاد به جایی بازگردد که در سال ۹۲ بودیم. اگر آقایان چنین توانایی داشتند بهتر بود از سال ۹۲ این رویه را شروع کنند نه الان.

با توجه به تغییرات سریع ژئوپولتیکی که در منطقه و جهان در حال رخ دادن است، حدس میزنم طی ۳۰ سال آینده یک رشد اقتصادی بسیار خوب را پشت سر بگذاریم و پتانسیلهای پنهان اقتصاد پدیدار شوند. همچنین اگر طلا و ارزهای دیجیتال را که احتمالا تحت تاثیر جریانهای تورمی جهانی قرار میگیرند، کنار بگذاریم، در ایران بازار سرمایه طی ده سال آینده بازدهی به مراتب بالاتر از تورم خواهد داشت و یکی از بهترین سرمایهگذاریها خواهد بود.
توصیه من به کسانی که در جریان ریزش بازار متضرر شدند این است که بازار سرمایه را با بانک اشتباه نگیرند. بازار سرمایه قسم نخورده است که به شما سالی ۲۰ درصد سود بدهد (کما اینکه دوستانی بودند که از سود ۳۰۰ درصد ماهانه حرف میزدند). بازار سرمایه در همه جای دنیا با ریسک هایی مواجه است و در تمام دنیا بازیگرانی دارد که جریان قیمت سهام را کنترل میکنند. البته در بازار ایران هم مشکلاتی وجود دارد که مهمترین آنها رانتهای اطلاعاتی است. این مشکلات باید رفع شوند اما هیچکس در هیچ بازار مالی پیدا نمیکنید که ضرر نکرده باشد. بازار سرمایه پرریسک است و قواعد خود را دارد.
توصیهای که میتوانم به این دوستان داشته باشم این است که شما یا میخواهید به صورت حرفهای این بازار را دنبال کنید که در این صورت باید حداقل هفتهای ۲۴ ساعت برای یادگیری و آموزش وقت بگذارید. یا اینکه وقت چنین کاری را ندارید و تنها میخواهید سرمایهگذاری کنید. در این صورت بهتر است پول خود را در صندوقهای با درآمد ثابت یا سایر صندوقهای سرمایهگذاری بگذارید و سود نسبتا تضمین شدهای به دست بیاورید.
همچنین میتوانید سرمایه خود را در شرکتهایی که نماینده شاخص کل هستند (۵ یا ۱۰ شرکت بزرگ بورس) سرمایهگذاری کنید تا در صورت حرکت کل بازار، سرمایه شما نیز افزایش پیدا کند. مطمئن باشید به خاطر ماهیت تورمی اقتصاد در کشور ما، بازار سرمایه در بلند مدت همواره صعودی است. البته این استراتژیها قطعا نمیتواند به مردم سود برساند اما میتواند کمی از ضرر و زیان آنها را جبران کند.
در پایان توصیه میکنم متن زیر را مطالعه بفرمایید. شاید بتواند کمی در زندگی مالی شما تاثیرگذار باشد:
نکته پایانی هم اینکه در حال حاضر سهمهای بسیار خوبی توی بازار هست که میتونید بخرید. دلم میخواست چند سهم خوب معرفی کنم اما با توجه به تجربیات گذشتهام این کار رو نمیکنم.
راستی یک کانال تلگرام هم ایجاد کردم اگر مایل بودید عضو بشید :)