عَین صاد·۲۵ روز پیشچرندنامه | قسمت پنجمشخصی از غرب وحشی یا نمیدانم کجای گلستان،با کلاه کابوی و قیافهای خمار پشت فرمان نشسته بودو روی سقفش عنوان «تاکسی فقرا» دیده میشد!واقعا نم…
عَین صاد·۲۵ روز پیشچرندنامه | قسمت چهارمگاهی اوقات که سرخوشی به سرم مهمان میشود و احساس راحتی بسیار زیادی در جمع دارم،شروع به ضبط صدا یا فیلم محاورات افراد اطرافم با خود یا دیگرا…
عَین صاد·۲۵ روز پیشچرندنامه | قسمت سومچرندنامه | قسمت سومایامی است که تحت تاثیر نوشتههای کاردیولوژیستسالیک بیمارستان رجایی تهران هستم و چشمههایی را (حالا به اشتباه و غلطش گی…
عَین صاد·۳ ماه پیشداستان عطرها - قسمت دوم | فرعونداستان عطر جدیدی را پرداختهام، امیدوارم به دلتان بنشیند
عَین صاد·۳ ماه پیشداستان عطرها - قسمت اول | کرید اونتوسداستانی از نحوه پیدایش و تولید عطر کرید اونتوس
عَین صاد·۷ ماه پیشتو فقط هشدار بده :)از شما بلا به دور(البته به گفته حاجی رهید، بلا نشونه علاقه خدا به بندشه)، چند روز پیش رفته بودم یه مرکز درمانی که در نوبت مقرر حاضر بشم،مشغ…
عَین صاد·۷ ماه پیشاین داستان؛ پتپت ماشین!امروز مورخ ۱۲ام تیرماه ۱۴۰۳، رفتم مکانیکی که پتپت ماشین خانواده رو برطرف کنم و با دو موضوع جالب مواجه شدم که دوست داشتم اینجا بنویسمش؛خب ا…