آقا همین اول یچی توی مایه های پیام بازرگانی پیش از پخش برنامه بگم؛
این متن توی جاده و به طرزی ناشیانه نوشته شده،
ممکنه حاوی غلط املایی - نگارشی باشه
یا موقع خواندنش احساس کنید از لحاظ جمله بندی
انشای یه بچه تخس هفت ساله که به زور خطکش اونو نوشته میخونید
(شکستن انتظارات در برخورد اول مخاطب)
امّا از طرفی هم میتونه خیلی جذاب باشه؛
در آخرشم قید بشه نویسندهای بهنام از دیار علویان، عَین صاد!
جدیدا اسمش روی زبونا افتاده و نوشتههاش خاصه،
آخر هفته ها جلوی طبقه شعر معاصر سرزمین کتاب
نشسته و داره غزل هاشو زیر و رو میکنه تا اونی که مورد علاقشه رو پیدا کنه
این مواقع بهترین زمان برای گرفتن امضائه وگرنه دیگه پیداش نمیکنید؛
(بزرگ سازی در ابعاد محدود برای تعیین سقف رشد در ذهن مخاطب)
در انتها باید بگم
این متن نه تبلیغ دینیه و نه قصد داره دیدتون رو نسبت به این مسئله بهتر کنه!
بازگویی واقعیت از دید شخصیه که این مسیر رو دوست داشته
و میخواد که خاطراتی از این جنس ثبت بشن
برای روزهایی که خودشو گم کرده
و آدمی که توی آینه بهش زل زده رو نمیشناسه
به این امید که یه پل برای برگشتش گذاشته باشه