علیرضا طهرانی ها
علیرضا طهرانی ها
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

عکسها و خاطرات 2

(اگر با موبایل هستین ممکن است عکسها برای شما کمی با تاخیر باز شود)

همه عکسها یا بهتر بگم همه چیزهایی که ما اسمشون رو میذاریم کار هنری، یک داستان پشت صحنه همراه خودشون دارن که به نظرم میتونن از خود اثری که خلق شده جذاب تر باشن.
زیبایی اثر خلق شده باید از دید کارشناسان بررسی بشه ولی زیبایی فرایندی که منجر به خلق اثر شده همیشه داستانی خودمونی داره که بیشتر از چشم نواز بودن، دلنوازه.
(اگه جمله بالا رو نفهمیدین معنیش میشه ، من با حس و حالی که طرف قبل خلق اثر داشته بیشتر حال میکنم تا خود اثر )

اگه قسمت اول سری عکس ها و خاطرات شون رو ندیدن لینک شو اینجا گذاشتم. و در ادامه هم 10 تا عکس دیگه که خودم حس خوبی بهشون داشتم رو آپلود کردم. البته با تمایل بیشتری به حال و هوای پاییزی.

امیدوارم که شما هم خوشتون بیاد.

https://virgool.io/@al_na_te/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A8%D8%B4%D9%88%D9%86%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%82%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D9%86-bngmmze5sw99


1- سیمان و گچ ساختمان

عکس اول مربوط میشه به اوایل پاییز پارسال. شاید همه با دیدن این عکس، نصفه زرد و سبز بودن برگها نظرشون رو جلب کنه و بگن پاییز تونسته نیمه ای از زورش رو به سبزی درختا برسونه. اما من درست چند لحظه بعد از لذت بردن از گرفتن این عکس، فهمیدم گوشه سمت چپ پایین یکی تبلیغات سیمان و گچ ساختمون کرده بود، و هر بار این عکسو میبینم دقیقا نگاهم به همون فضای کوچیک سمت چپ پایین تصویره و دیگه از عکس لذت نمیبرم.

مکان : پارک جهان کرج
مکان : پارک جهان کرج

2- تفاوت فرهنگی

سال دوم ارشد در خوابگاه دانشگاه کاشان اتاقی داشتیم که با تعداد زیر 14 - 15 نفر تشکیل نمیشد. فکرش را بکنید 14 - 15 نفر جوان 24 تا 30 سال که همه یک ویژگی مشترک داشتند در یک اتاق جمع شده بودند. ویژگی مشترک همه ما این بود که سال دوم فقط پایان نامه داشتیم و خوابگاه نگرفته بودیم. ولی از فرط بیکاری، رفته بودیم دانشگاه و دزدکی میرفتیم خوابگاه و در اتاق 208 جمع میشدیم.

جمع الافان روزگار زمانی منفجر میشد که من با یک دوربین 700D وارد اتاق میشدم و ندای "عکس عکس" از کل اتاق بلند میشدم.

حدودا 1000 تا شات در حالت های مختلف عکس از بچه ها انداختم. عکس دوم هم یکی از قابهای همان دوران است که من خیلی دوستش دارم. در عکس میتوانید تقابل بچه شیراز محله سعدی را با یک بچه کرج محله عظیمیه مشاهده کنید.

بچه شیراز محله سعدی: دمپایی، شلوار شیرازی، سوییشرت، سیبیل و موهای ساده.

بچه کرج: کتونی و جلیقه و گردنبند و مچبند و موهای آرایش شده.

مکان : محوطه خوابگاه دانشگاه کاشان
مکان : محوطه خوابگاه دانشگاه کاشان

3- شکوه

در سفری که به شیراز داشتم (قسمت قبلی هم چند تایی عکس ازش گذاشتم و در مورد سفر با کامیون توضیح دادم)، روز آخر داشتیم تخت جمشید ندیده برمیگشتیم که با بسته بودن جاده ها مواجه شدیم. برای همین تصمیم گرفتیم برای اینکه زمان بیکاری مان، تا وقت باز شدن جاده را پر کنیم .برای همین خوشحال به تخت جمشید رفتیم.

این اولین مواجهه من با تخت جمشید بود و خوشحالم که در اولین مواجهه بخاطر ابری بودن آسمان و غروب زیبای بهار این عکس رو شکار کنم. البته باید از پلیس راه هم تشکر کرد که مانع عبور ما شد.

مکان : تخت جمشید
مکان : تخت جمشید

4- مجسمه آزادی با چراغ قوه

من بعد از 6 سال زندگی در کاشان، اولین بار همان آخرین سال با سرای عامری آشنا شدم. اولین آشنایی من بخاطر این بود که دوستم مسئول کافه سرای عامری شده بود و فقط همون یک نفر در کل کاشان، توانایی درست کردن شیک بادوم‌زمینی با شکلات رو داشت. علاقه من به شیک بادوم زمینی با شکلات من رو به سرای عامری کشوند، و آشنایی دوستم به سرای عامری باعث شد تا جایی قایم بشیم و همزمان با تعویض شیفت نگهبان ، دزدکی بریم روی سقف سرای عامری.

روی بام عمارت آنقدر تاریک بود که همدیگرو نمیدیدیم، برای همین هرکس چراغ قوه گوشیش رو روی صورتش انداخت. این عکس هم دقیقا مربوط به همون لحظه ست.

مکان :پشت بام سرای عامری کاشان
مکان :پشت بام سرای عامری کاشان

5- فَچ

ما همیشه فکر میکنیم بچه ها بیشتر اسباب بازیهای الکترونیکی دوست دارن و قفسه اتاقشون رو پر میکنیم از اسباب بازیهای متحرک.

دوستی دارم که سالها روی فرش ایرانی تحقیق میکرد و بخاطر علاقه اش به عروسک ها، به این نتیجه رسید که میشه فرش ایرانی رو با عروسک تلفیق کرد و از داستانهای فرشهای ایرانی، عروسکهای خیمه شب بازی خلق کرد. بعد از اولین نمایشش در کاخ سعدآباد فهمیدم بچه ها چقدر به این عروسک ها و داستانهاشون علاقه‌‌مند هستن. انگار یک قطعه ای از وجود خودشون رو دیدن . بعد از نمایش همه شون دوست داشتن برن پشت دار قالی ، عروسکارو دست کنن و قصه خودشون رو بگن.
البته با این سطح بالای اهمیتی که مسئولین به تغذیه فکری روحی بچه ها میدن، معلومه که ته اینطور ایده ها به کجا میرسه.

مکان : کاخ سعدآباد
مکان : کاخ سعدآباد

عکسهای پاییزی

6-جارو بی جارو

کرج پاییز زیبایی داره. پاییز پیارسال بود که چشمم به بنری که بغل پارک زده بودن خورد . روی بنر نوشته بود به خاطر زیبایی معابر و خیابانها شهرداری برگهای پاییزی را از سطح شهر و پارک ها جمع نخواهد کرد.

همین شد که منم دوربین رو برداشتم و صبح جمعه رو با عکاسی از کل شهر شروع کردم.

این عکس هم یکی از اون عکسهاست که خیلی دوستش دارم. رفتگر عزیزمون با خیال راحت از اینکه نیازی نیست برگها رو جارو کنه، جاروش رو روی کولش گذاشته بود و قدم زنان از سکوت یک صبح جمعه پاییزی لذت میبرد.

مکان : خیابان استانداری البرز
مکان : خیابان استانداری البرز

7- پاییز

یکی از بهترین عکسهایی که در چند سال اخیر گرفتم این عکسه. عکس رو اگه در ابعاد وسیع تر ببینید زیباییاش دو چندان میشه.( مثلا روی پرده یا حداقل ال ای دی 42 اینچ به بالا) با اینکه خیلی دوستش دارم ولی یک اشکال خیلی بزرگ داره، و اون هم وجود یک عدد کیف دوربین و سوییشرت روی شاخه درخته که مربوط به خودمه .

هر کی تونست پیداش کنه.

مکان : باغ فاتح کرج
مکان : باغ فاتح کرج

8- پیرمرد

شاید با دیدن این عکس فکر کنید عجب لحظه ای رو شکار کردم . یه پیرمرد تنها و تکیده ، روی نیمکت پارک درحالی که به فکر فرو رفته. در یک عصر پاییزی (البته برگا سبز بود هنوز ) . یعنی پیرمرد داره به چه چیزی فکر میکنه؟

ولی در اصل حدود 20 تا شات عکس گرفتم تا به این عکس رسیدم. نکته عجیب این بود که پیرمرد بنده خدا در کل این مدت سانتی متری از جاش تکون نخورد.

مکان : پارک جهان ، چهارراه طالقانی
مکان : پارک جهان ، چهارراه طالقانی

9- باغ انار

اگر یادتون باشه ، یک متنی نوشته بودم به اسم خانواده قشنگه . اونجا توضیح داده بودم که من یک عمه دارم که در یکی از روستاهای ساوه زندگی میکنه. ما همیشه سعی میکنیم اوایل پاییز بریم اونجا که از دیدن باغ های انار و چیدن انار لذت کافی رو ببریم .

به نظرم انار یکی از بهترین خلقت های خداست. هم میوه ش خوشمزه ست. هم عکساش قشنگ میشه. هم وقتی پاییز رسید، انارستان زودتر از بقیه درختا یه دست زرد و نارنجی میشه. پیشنهاد میکنم یه بار تو زندگیتون انارستان رو تو پاییز ببینید.

مکان : روستای الوسجرد
مکان : روستای الوسجرد

10- زیرپل

فردی که در تصویر زیر مشاهده میکنید خودمم که با هزار زحمت با تایمر گذاشتن از خودم عکس گرفتم. این عکس مربوط میشه به یکی از پارکهای کرج که نزدیک ورودی جاده چالوسه. پارک بالای پله ولی پایین پل کلی پتو و تشک ریخته که معلومه شبها خیلی ها اونجا میخوابن.

عکس آخر رو در دو ورژن با ادیت و بی ادیت میذارم که فکر نکنید همیشه همه چیز به همون زیبایی که تو عکس میبینده.

 مکان : حصار خط سه - کرج - با ادیت
مکان : حصار خط سه - کرج - با ادیت
بدون ادیت
بدون ادیت


در آخر هم چند تا موزیک بی کلام بهتون معرفی میکنم از کارهای بچه های ایرانی.

1- اردیبهشت از آلبوم دروج. کاری از سهیل مخبری

https://soundcloud.com/soheilmokhberi/soheil-mokhberi-ordibehesht

2- والس های تهران . کاری از مهرداد مهدی از آلبوم احوالات شخصی ( این آهنگ رو ستار اورکی برای موسیقی فیلم فروشنده کاور کرده)

https://soundcloud.com/honaremaa/mehrdad-mehdi-aso-kohzadi-tehran-waltz-jazz-honaremaair



عکسعکاسیپاییزعکسها و خاطراتعکس پاییزی
دنیای جای بهتری میشد اگه لایک نبود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید