مصطفی علوی نیک
مصطفی علوی نیک
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

نقشه راه محصول چابک چطور به نظر میرسه؟

این مقاله (What does an agile product roadmap look like?) یکی از بهترین مقالات آقای Jeff gothelf (جف گودلف)در مورد نقشه راه محصول هست که ترجمه ی روان آن را مطالعه خواهید کرد و امیدوارم از آن بهره مند شوید.

یکی از بزرگترین چالشهای مدیریت محصول، برنامه ریزی(Planning) کارها به روش خطی یا بصری(Visual) هست.

مطمینا مدتهاست که نقشه راه داریم ولی آنها به ماهیت واقعی توسعه نرم افزار خیانت میکنند(درست نیستند و با فرآیندهای مان مغایرت دارند). توسعه محصولات دیجیتالی خطی نیست. بلکه تکراریست (Iterative). ما بعضی چیزها را میسازیم و ارایه میکنیم. چگونگی تاثیر آنها بر روی رفتار مشتری رو میبینیم. ما تکرار میکنیم و مجدد ارایه میکنیم.

مدل نقشه راه بصورت خطی و سنتی که در آن نقطه شروع روشن و نقطه پایان با ویژگی مشخص (که عمدتا دارای تاریخ ثابت میباشد ) از دور رفته است(منسوخ شده). این حالت متمرکز بر خروجی از فعالیتهای یک کسب و کار دیجیتال را نمایش میدهد.

در صورتی که امروزه سازمانهای موفق محصول محور، بر روی نتایج نهایی(تاثیر محصولات بر موفقیت مشتریان و حس و رفتار آنها) تمرکز میکنند.

نتایج همانطور که بارها و بارها به آن اشاره کردیم، همان تغییر در رفتار مشتریست که بر موفقیت کسب و کار ما تاثیر گذار هستند. آنها معیار درستی از تاثیر کار ما و نحوه ی چگونگی برخورد ما با نیازهای مشتریان و کاربرانمون هستند.

هر چند مدیریت نتایج، خیلی سخت تر است. چون با ادعای پیش بینی آینده مخالفیم. اینکه دقیقا بدونیم نرم افزار ما چگونه به نظر خواهد رسید و کار میکنه و مشتریان ما با استفاده از آن چه کارهایی انجام میدهند. پس چگونه در دنیایی که در حال پیشرفت، یادگیری و چابکی مستمر هست بتوانیم نقشه را محصول ایجاد کنیم؟

در تصویر زیر، نقشه راه محصول چابک را نشان دادیم:

نقشه راه محصول بر اساس نتیجه برای تیمهای چابک
نقشه راه محصول بر اساس نتیجه برای تیمهای چابک

در این نمودار متوجه چند مولفه اصلی خواهید شد:

۱- الگوی استراتژیک : اینها استراتژی محصول سازمانیست که توسط رهبران اصلی تعیین شده و تیمها را در یک جهت مشخص نشان میدهد. از جمله موارد میتوان به "گسترش سهم بازار ما در اروپا " اشاره کرد. میتوان چندین الگو را بصورت موازی برای سازمانهای بزرگتر، اجرا کرد.

۲- اهداف OKR سه ماهه: قبلا در مورد شیوه هدف گذاری OKR (مقاله فارسی شده در مورد OKR) صحبتهایی داشتیم، اما ارزش تکرار آن(کوتاه) در اینجا را دارد. از رفتار مشتری به عنوان معیاری در قسمت معادله برای "نتیجه ی کلیدی یا Key Results" استفاده کنید. این اهداف سه ماهه بر اساس نتیجه، جاییست که هر تیم در تلاش برای کمک به دستیابی به الگوی استراتژیک تمرکز میکند. این هدفیست که تیمها برای دستیابی به آن تلاش بی وقفه(سر و دست شکستن) میکنند. این تعریف آنها از موفقیت و کار انجام شده است. آنها بایستی با همکاری رهبرشان کار کنند(همکاری کنند) تا از درست حرکت کردن در مسیر مطمین شوند.

۳- فرضیه های محصول/امکان جدید:‌ چگونگی دستیابی به اهداف سه ماهه OKR، بهترین حدس های تیم هست. با نگاه به پیشرفتهای سه ماهه اخیر خود، یک تیم میتواند حدسهای دقیقتر و محکمتری نسبت به ایده ها یا محصول سه ماهه آینده خود بدست آورد. در صورتی که با پیش بینی سه ماه آینده، این حدسها با اعتماد به نفس و دقت کمتری دیده میشوند و تیم نتیجه کمتری از آن بهره خواهد برد. سه ماهه سوم و چهارم، حقیقتا تیم هیچ ایده و تصوری برای کار کردن ندارد تا زمانیکه حدسها و پیش بینی ها کمتر و کمتر میشود. این دقیقا همان چیزیست که میشود و باید بشود.(پیش بینی آینده هر چقدر دورتر میشود، سخت تر و غیر قابل تصور نیز میشود.)

تیمها در سه ماهه اول یا دوم یاد میگیرند که تصوراتشان، خوب کار میکند (درست است) یا نه، چه کارهایی رو به جلو حرکت میکند و حدس های بعدی(پیش بینی) آنها چه چیزهایی باید باشد.

بصورت کلی، سه ماهه سوم و چهارم از یادگیری ها و تجربیاتی که در سه ماهه اول و دوم داشتیم تکمیل میشود و قابل حدس میشود.

بررسی مداوم:

هر تیم موظف است نوعی نقشه راه نتیجه محور جهت بررسی کردن توسط دیگر رهبران را در اول سال ارایه کند. نقشه راه بایستی بر اساس اهداف استراتژیکی که رهبران تنظیم کرده بودند، همخوانی داشته و از معیارهای مرتبط با هدفی که در OKR تعریف شده تبعیت کند.(میخواین دربارش بیشتر یاد بگیرید؟ از اینجا شروع کنید)

در حالی که وظیفه تیم است که کارهایی که انجام میدهد و یاد میگیرد و تصمیم میگرد را اعلام کند، بررسی های رسمی میتواند بصورت ماهانه انجام شود.

تیمها با رهبرانشون در جهت تشخیص اینکه به چه میزان و درست بر اساس سیستم هدف گذاری OKR درست عمل کردند دیدار و صحبت میکنند، چه چیزهایی در سه ماهه آخر یاد گرفتند و چه برنامه هایی برای سه ماهه بعدی دارند. این عملا یک تایید مجدد در اعتبار سنجی حرکات و مسیر تیم جهت رسیدن به OKR مناسب است و اینکه بر اساس یادگیری های جدید، شرایط بازار یا هر فاکتور دیگری که در جهت مسیر شرکت تاثیر گذار هست،‌ چه تغییراتی اعمال کنند.

اندازه گیری پیشرفت:

در این نوع نقشه راه، پیشرفت بر اساس اینکه چند تا امکان جدید تحویل شده(لانچ) یا اینکه به موقع تحویل شده، اندازه گیری نمیشود. در عوض، پیشرفت بر اساس اینکه چقدر در رفتار مشتری در جهت بهتر شدن تاثیر داشته ایم اندازه گیری میشود. اگر ایده های ما منجر به موفقیت یا حس موفقیت در مشتری نشود، ما آن ایده ها رو میکشیم(متوقف میکنیم) و به سمت ایده های جدید دیگری حرکت میکنیم. این تجربیات، کمک میکنند برای بک لاگهای سه ماهه بعدی.

نکته پایانی:

اینها اسناد زنده هستند. ما این موارد رو در اول سال درست نمیکنیم که بعدش مثل سنگهای قیمتی رها کنیم و دستی بهش نزنیم(تو دکور یا تابلو نگهش داریم). در حوزه کسب کارهای دیجیتال و سرویسها، پیچیدگی ها و عدم اطمینان هایی وجود دارد. سازمانی های پیشروی محصول محور، بر موفقیت مشتریان یا تیمهای توانمندشان تمرکز میکنند و از اینکه در مسیر درست در حال حرکت هستند اطمینان حاصل میکنند. نقشه راه های نتیجه محور (مبتنی بر نتیجه) از شفافیت رهبران و تیمها با یکدیگر اطمینان حاصل میکند ، در مورد اهداف و هدف گیری های خود و از همه مهمتر،‌در مورد چگونگی اندازه گیری، واقع بینانه هستند.


امیدوارم این مطلب در جهت آشنایی با نقشه راه به شما کمک کرده باشد.

صفحه ی من در Linkedin<br/>

دیگر مقالاتی که نوشته ام :

شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟ تفاوت KPI و OKR

آشنایی با انواع گزارشات و نمودارها در اجایل اسکرام

افزایش بهره وری و کاهش زمان جلسات با تکنیک شش کلاه تفکر


نقشه راه محصولنقشه راهمحصول چابکاستارتاپکسب و کار
مدیر محصول دیتا (همیشه در حال یادگیری) https://www.linkedin.com/in/nixon-alavinik/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید