علی قدرتی
علی قدرتی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

مقدمه ای بر روشهای مدیریت پروژه

خوش آمدید ، همانطور که قبلاً بحث کردیم ، همه پروژه ها شبیه هم نیستند. انواع مختلف پروژه ها از بکارگیری رویکردها یا روش های مختلف مدیریت پروژه بهره مند می شوند. روش مدیریت پروژه مجموعه ای از اصول و فرایندهای راهنمای مالکیت یک پروژه از طریق چرخه عمر آن است. متدولوژی های مدیریت پروژه به راهنمایی مدیران پروژه در طول پروژه،که چه اقدام هایی باید انجام شود، تکمیل وظایف و اصول مدیریت کلی پروژه می پردازند. ما از طریق دو نوع مختلف خطی (linear) و تکراری (iterative) صحبت خواهیم کرد.

خطی یا Linear به معنی این است که مرحله یا کار قبلی باید قبل از شروع مرحله بعدی انجام شود. یک رویکرد خطی برای پروژه ای مانند ساخت خانه به خوبی کار می کند. شما قبل از شروع کار برای پی ریزی ، به نقشه ای نیاز دارید. شما باید بدانید که خانه دقیقاً چه شکلی است ، ابعاد آن و نوع و میزان منابع شما چیست. قبل از اجرای دیوارها و دیوارها قبل از نصب سقف و غیره قبل از اینکه پروژه را به پایان برسانید ، خانه ای به سبک یک خانه یکپارچه ، باید پایه را تمام کنید. همچنین یک هدف مشخص وجود دارد ، شما دقیقاً می دانید که خانه چه شکلی خواهد بود. بعید است که در وسط ساخت خانه ، مشتری شما تصمیم بگیرد که ترجیح می دهد به جای یک خانه یک طبقه یک چند طبقه داشته باشد. حتی اگر آنها می خواستند تغییر کنند ، خیلی دیر است ، شما قبلاً پایه را ریخته و دیوارهای یک طبقه خانه را ساخته اید. خانه های ییلاقی همان چیزی است که آنها می خواستند و یک خانه ی ییلاقی چیزی است که آنها می گیرند. این نوع مدیریت پروژه را خطی میگویند. تکمیل هر مرحله به ترتیب و پایبند بودن به نتایج خاص توافق شده و توانایی ارائه دقیق آنچه مشتری سفارش داده است.

از طرف دیگر ، برای پروژه ای مانند تولید یک نمایش جدید برای یک شرکت تلویزیونی ، استفاده از روشی که از رویکرد تکرار شونده (iterative)و انعطاف پذیرتر استفاده کند ، جایی که برخی از مراحل کار با هم تداخل داشته یا اتفاق می افتد ، ممکن است موثرتر باشد. تیم شما ایده ای را برای یک نمایش ارائه می دهد و از یک خلبان فیلم می گیرد. شما چندین آزمایش از خلبان را در مکان ها و بازه های زمانی مختلف انجام داده اید. همانطور که تیم شما در مورد خلبان بازخورد جمع می کند ، تنظیمات نمایش نیز انجام می شود. در عین حال ، شما می توانید تصمیم بگیرید و کار در قسمت های دیگر پروژه را شروع کنید ، مانند استخدام بازیگران دائمی ، شروع تولید فیلم و کار روی تبلیغات حتی در حالی که نسخه نهایی نمایش کار می شود. و حتی اگر هدف کلی مشخص است ، یک نمایش جدید تولید کنید ، نوع نمایش ممکن است در نهایت متفاوت از ایده اصلی باشد. تیم شما ممکن است شروع به ایجاد یک نمایش یک ساعته کرده باشد ، اما در طول آزمایش آنها متوجه شدند که یک نمایش نیم ساعته در واقع محبوبیت بیشتری دارد. یا شاید یک شخصیت فرعی بازخورد مثبت زیادی داشته باشد ، بنابراین می خواهید آنها را به یکی از شخصیت های اصلی تبدیل کنید. آنچه مهمتر است این است که شما نمایشی را تولید می کنید که تماشاگران قرار است آن را تماشا کنند. به دلیل رویکرد تکراری ، برنامه ها انعطاف پذیر باقی می مانند و شما می توانید در ادامه کار تنظیماتی را انجام دهید.

هر یک از این پروژه ها ، از روش متفاوتی برای نحوه انجام وظایف بهره مند می شوند تا اهداف پروژه را به بهترین وجهی برآورده کنند. پروژه های خطی در طول توسعه به تغییرات زیادی احتیاج ندارند و یک روند متوالی مشخص دارند. اگر به این برنامه پایبند باشید ، به احتمال زیاد کارهای خود را در برنامه زمانی و سایر معیارها به پایان خواهید رساند. پروژه های تکراری امکان انعطاف پذیری بیشتر و پیش بینی تغییرات را فراهم می کنند. شما می توانید قسمت هایی از پروژه را امتحان کنید تا مطمئن شوید که آنها قبل از تحویل نتیجه نهایی کار می کنند و می توانید قسمت هایی از پروژه را پس از اتمام تحویل دهید ، نه اینکه منتظر انجام کل پروژه باشید.

در طول سالها ، حوزه مدیریت پروژه روشهای مختلفی را توسعه داده است که مدیران پروژه می توانند از بین آنها انتخاب کنند که به آنها کمک می کند تا مدیریت موثرتری داشته باشند. گوگل رویکرد ترکیبی برای مدیریت پروژه در پیش گرفته است.


لیست مطالب فصل اول از این لینک در دسترس است.

مدیر پروژهچابکagileWaterfallpm
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید