ali.heccam
ali.heccam
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

عجیبه...


یه تایمی، خیار و سیب رو پوست می‌گرفتم، بعد خودش رو جدا می‌خوردم، پوستش رو جدا! تخمه، مخصوصا هندونه؛ می‌تونستم، زمانش رو هم داشتم اما با پوست می‌خوردم: اینطوری که تخمه رو می‌انداختم توی دهنم و مُک می‌زدم که قشنگ شوری و طعمش رو بگیرم، بعد، نَم‌نَم شروع می‌کردم به جویدنش؛ همون‌جوری با پوست! آدامس، شیک و موزی بیشتر؛ یکی، دوتا باز می‌کردم و شروع می‌کردم به جویدن؛ مزه‌اش که می‌رفت، از دهنم درمیاوردم و یه باهاش، یه حبه قند رو لقمه می‌گرفتم و اول مثل شکلات، مُک می‌زدم و بعد که یذره خیس می‌خورد، آروم آروم جویدن رو از سر می‌گرفتم!

عجیبه که این‌ها هنوزم از ذهنم رد میشن! یعنی زنده‌ان! ولی برای چی؟

خودنگارینویسندگینویسندگی خلاقداستانسید علی نصرآبادی
یه نویسندم که کلمات، تازه بهش سلام کردن instagram:@ali.heccam_ t.me/Alinssr_ ali.heccam@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید