« کمرم رو صاف کنم. صاف کنم؟ دستم رو زیر چانهام بذارم. ژسته نویسندهها رو بگیرم؟ یه لبخندِ مَکُش-مرگِ-ما! به یه نقطهی نامعلوم خیره شو؛ انگار چیزه خارقالعادهای کشف کردی! گرفتی ما رو؟ خب ببین بقیه چه مرتب نشستن!
حالا اینبار توی همین حالت طبیعی بمون، بعد برو توی پِیج، ببین چطوری افتاده. اونوقت اگه خوب نشده بود، سِری بعدی هرجور دوس داری بشین! خب، الان خوبه؟ لازم نیست گردنم رو یکم دیگه بچرخونم؟ کمرم چی؟ صافه؟ ابروهام!؟
اینها رو بیخیال! چرا اینبار گوشی من رو برای عکس گرفتن انتخاب نکرد؟ نمیشه یه بار استثنا قائل بشه؟ یعنی دلیلش اینِ که مدل گوشیم پایینه یا چی؟ »
واگویههای یک نویسندهی تازهکار در مقابل دوربین که شدیداً علاقمند به عادی بودن است!