کم کم به روز عشاق نزدیک میشدیم و من به همین دلیل راجع به عشق زیاد فکر میکرذم و کتاب میخواتذم. در یکی از کتابها به نوشتهای برخوردم که باعث شد موضوع عشق، حسابی ذهنم را به خود مشغول کند. میخواهم راجع به این نوشته با شما صحبت کنم.
ما اغلب، هر آنچه را که میخواهیم به سمت خود جذب میکنیم. گاهی این فرایند، کاملاً تصادفی رخ میدهد، مثل وقتی که مثلاً راجع به یکی از همکلاسیهای دانشگاه خود فکر میکنیم و دو روز بعد، تصادفاً با او برخورد میکنیم. گاهی هم، این اتفاق، کاملاً خودآگاهانه رخ میدهد. مثل کودکی که مدام در فکر شغلیست که بتواند به مردم کمک کند و وقتی بزرگ میشود، آن شغل نیز نصیبش میشود.
پیشنهاد مقاله: قانون جذب چیست؟
این کار، واقعاً آنقدرها هم سخت نیست زیرا ذهن ما برای انجام آن طراحی شده. افکار و احساسات ما فرکانسهایی را از خود ساتع میکنند که همساز بودن فرکانس افکار، باعث جذب افراد و اشیاء به سمت یکدیگر میشود.
مهم این است که فرایند تشدید اتفاق بیافتد.
ما چیزهایی را به سمت خود جذب میکنیم که میدان فرکانسی آنها به میدان فرکانسی ما نزدیکتر است و تمام این تنظیمات، توسط افکار و هیجانات ما انجام میشوند.
عشق، در دستان شماست.
اگر به دنبال عشق هستید، افکار و احساسات خود را مرور کنید. آیا میترسید که مبادا معشوق خود را نیابید؟ آیا باور دارید که "تمام انسانهای خوب، قبلاً ازدواج کرده یا توسط دیگری تصاحب شدهاند؟" آیا در افکار و هیجانات خود، خشم و ناامیدی میبینید؟ آیا ناکامیهای گذشته، ذهن شما را لبریز کرده است؟ در این صورت، میدان فرکانسی ذهن شما همین چیزها را به جهان اطرافتان ارسال میکند.
اگر میخواهید شریک زندگی شما فردی سالم، دوستداشتنی، پشتیبان، پرشور، شاداب، باوفا و... هر آنچه شما میخواهید باشد، باید بذر این خصائص را در خود بکارید و بپرورید.
فردی که به خاطر رابطه عاشقانه قبلی خود احساس خشم و شکست میکند و کائنات را به خاطر نرسیدن به رابطه فوقالعادهای که به دنبالش بود، نفرین میکند، در مقابل، کائنات نیز خطاب به او میگوید: "بسیار خوب، بالاخره انتخاب خودت را کردی. آنچه را که میخواهی به تو میدهم." باید همیشه با خودتان روراست باشید و بدانید که واقعاً چه میخواهید. لیست خصایصی را که میخواهید در شریک زندگی شما وجود داشته باشد، تهیه کنید و با خود بگویید: "تا زمانی که هر یک از این خصایص را در خودم پرورش ندهم، هیچ یک از آنها در شریک زندگی من نیز وجود نخواهد داشت." ویژگیها و ارزشهایی را که میخواهید در شریک زندگی شما وجود داشته باشد، یک به یک در خودتان پرورش دهید.
خواهید دید که همه چیز با گذشت زمان، بهتر و بهتر میشود و البته پایان ماجرا به ما مربوط نمیشود. ?
وقتی در مورد سفر عشق فکر میکردم، به این نوشته زیبا برخورد کردم. شاید بد نباشد شما نیز آن را بنویسید و گوشه اطاقتان بچسبانید. لیستی از ویژگیها و ارزشها تهیه کنید: صداقت، احساسات شاعرانه، معنویت، شجاعت، ... هر چه دلتان میخواهد بنویسید. میخواهید چه جور آدمی باشید؟ همان باشید تا افراد شبیه به خودتان به سوی شما جذب شوند. به همین سادگی!
عشق را در خود بپرورید.
و اما آن نوشته این است:
در بینهایت همهچیز، درست همان جایی که من حضور دارم، همهچیز عالی و کامل است. من با همه کسانی که میشناسم، در هماهنگی و تعادل به سر میبرم. دره بیپایان عشق در اعماق مرکز حیات من است و من هرآینه به این عشق، مجال میدهم که به سطح بیاید و قلب و جسم و ذهن و هوشیاری من را لبریز کند تا تشعشعات آن در تمام جهات به بیرون بتابد و چندین برابر آن دوباره به سویم بازآید. هر چه بخشش بیشتر و عشق بیشتری بدهم، داشتههای من برای بخشندگی نیز بیشتر میشود. این منبع، پایان ندارد. بهرهگیری از عشق، حال من را خوب میکند. عشق، تجلی لذت درونی من است. من عاشق خودم هستم و به همین دلیل، عاشقانه از جسمم محافظت میکنم. من عاشقانه به جسمم غذا و نوشیدنی سالم میدهم، عاشقانه جسمم را میآرایم و لباسهای نیکو تنش میکنم. و جسم من نیز با تپشهای سلامتی و انرژي، عاشقانه پاسخم میدهد. من عاشق خودم هستم و به همین دلیل، خانهای راحت برای خودم آماده میکنم، خانهای که تمام نیازهای من به وفور در آن یافت میشود و بودن در آن، سعادتیست. من اطاقهای این خانه را با ارتعاشات بیپایان عشق پر میکنم و به همین دلیل، هر کس در این خانه گام نهد، از جمله خودم، عشق را احساس میکند و از آن تغذیه میکند.لوییس هِی.
لذا با چنین بینش و نگرش عمیقی به زوایای درون میتوانید عشق را در وجود خود بپرورانید و پیش از آنکه نمود بیرونی آن در قالب همسر و همنشینی جذاب و دوستداشتنی به زندگی شما گام نهد، حضور آن را در تپشهای حیاتبخش عشق درونی خود احساس کنید.