اگر از آن دسته افراد هستید که تا حرف از تنبلی و تلاش زیاد می شود، آه غلیظی می کشید و افسوس فرصت هایی که بخاطر تنبلی از دست داده اید را می خورید، دقیقا جای درستی آمده اید. این مقاله پر است از نکاتی که به شما کمک خواهد کرد که با تنبلی به شکل اصولی مقابله کنید و زندگی تان را یک بار برای همیشه متحول کنید.
قبل ازینکه به بررسی راهکارهای مقابله با تنبلی برسیم باید یاد بگیرید که چرا تنبلی می کنید. چون با دانستن ریشه تنبلی حس بد آن برای شما خیلی کمتر می شود و متوجه می شوید که تنبلی کردن و نداشتن انضباط شخصی اصلا ایراد عجیب و غریبی نیست و کل انسان های روی زمین هر کدام به نوعی تنبلی می کنند چون دست خودمان نیست و اگر جلوی آن را نگیریم قطعا دچار دردسر خواهیم شد.
ما تنبلی می کنیم چون مغز ما برای تنبلیکردن برنامه ریزی شده است. اجداد ما یعنی انسان های اولیه فقط یک هدف در زندگی داشتند، بقا! معنی بقا فقط در این خلاصه میشد که غذایی به دست بیاورند و بخورند و تا می توانند بخوابند. چون خوابیدن باعث مصرف کمترین میزان انرژی می شود و این یعنی بیشتر زیستن. این ساختار فکری به ما به ارث رسیده است.
ملاحظه کردید که آن قدرها هم که فکرش را می کردید، مقصر نیستیم. اما اگر به فکر تغییر این رویه نباشیم و مثل انسان های اولیه روزمان را شب کنیم قطعا تنها مقصر خودمان هستیم.
این طرز فکر اساسا درست نیست. چون همان طور که به شما گفتم مغز ما این گونه طراحی شده است و اگر سر مخالفت و جنگ با مغزتان را داشته باشید قطعا دچار مشکل می شوید و اصلا لزومی ندارد که تنبلی را ریشه کن کنید. قراری که با خودتان بگذارید این است که چطور تنبلی را کنترل کنید تا آسیب و ضربه به زندگی شما وارد نکند و در واقع رسیدن به مهارت مدیریت خود یا خودرهبری است.
بهترین جواب این سوال رسیدن به خودشناسی و فراشناخت است. اهمال کاری و تعلل ورزیدن در انجام کارها از امروز تا همیشه همراه شما خواهد بود. باید در وهله اول در مورد آن یاد بگیرید تا بتوانید این مساله را در زندگی تان مدیریت کنید.هروقت تنبلیکردن و عقب انداختن در ذهن شما به عنوان یک گزینه مطرح می شود نشانه تغییر کردن و انجام کاری است که قرار است از شما انرژی و توان بگیرد که خلاف هدف اصلی ما یعنی بقاست پس مغز ما شروع به مخالفت می کند. هرچقدر این کار بزرگتر و سخت تر باشد میل به تنبلیکردن در ما بیشتر و بیشتر می شود.
با داستان نکته ای که در قسمت قبل متوجه آن شدید باید خیلی هنرمندانه کارها و هدف هایی را که دارید تا جایی که ممکن است خورد کنید. حتما داستان حسن کچل و سیب چیدن را خاطرتان هست. دقیقا شما هم برای مقابله با تنبلی و رسیدن به انضباط شخصی باید کلی از این سیب ها را شناسایی کنید و در مسیر خودتان بچینید که آن کار انجام شود.
اگر یاد بگیرید که کارها را خورد کنید، قبل از مطالعه کتاب، مکالمه ای که شما در ذهن تان دارید این گونه است:
من : میخوام یک کتاب مطالعه کنم!
مغز : یا قرآن اصلا حرفش نزن!
من : فقط یک فصل!
مغز : نه جون من خیلی زیاده!
من : خب یک بخش شو بخونیم!
مغز : نمیشه کمتر باشه؟
من : باشه دیگه با یک صفحه که مساله ای نداری؟
مغز : نه بابا یک صفحه که چیزی نیست
بخش بندی کردن کارها به قسمت های کوچکتر کار بسیار ساده ای است. انجام دادن این قسمت های کوچک هم بسیار ساده است. اما اتفاقی که در عمل می افتد این است که نمی توانید جلوی وسوسه درونی ای که سراغ تان می آید را بگیرید و همین زیاده خواهی کار را خراب می کند. به هیچ عنوان وسوسه آخه یعنی چی یه صفحه بیا یک بخش بخون را جدی نگیرید! فقط با یک صفحه شروع کنید و خیلی آرام و نامحسوس آن را به ۲ و ۳ و … افزایش دهید.
کارها و اهداف تان را باید تا حدی خُرد کنید که نتوانید به انجام دادن آن نه بگویید.
یک صفحه کتاب،
۵ دقیقه قدم زدن،
جای ۵ تا چیز تو اتاق مرتب کردن،
یک قاشق کمتر غذا خوردن،
یک لیوان بیشتر آب خوردن،
روزی یک فایل صوتی ۱۰ دقیقه ای گوش دادن،
ده دقیقه زودتر بیدار شدن،
ده دقیقه زودتر خوابیدن و …
همگی مثال های کارهای ساده و موثر هستند. غول ظاهر کوچک آن ها نخورید اگر شش ماه با این خرده عادت ها زندگی کنید نه تنها تنبلیکردن را به شکل درست و حسابی مدیریت کرده اید، بلکه شک نکنید که اتفاقات بسیار مثبتی را در زندگی شما رقم خواهد زد.
منتظر فیدبک شما دوست عزیزم هستم.