این متن پیش نیازی هست برای مطالبی که میخوام در آینده در موردِ رفتار دیگران که به نوعی آزاردهنده هست و باعث استرس و اظطراب میشه بزارم. پس اگر از این پُست خوشتون اومد منو دنبال کنید تا از مطالب بعدی باخبر بشید.
"از دیدگاه من، خشم مدام و بر حسب عادت، مانند این است که سر خود کلاه بگذاریم و گوشه ای بنشینیم.
چیزی پیش میاید و خشمگین میشوید. آن وقت رویدادی دیگر پیش میآید و دوباره خشم میگیرید. چندی نمیگذرد که باز اتفاقی میافتد و خشمناک میشوید. اما هرگز از خشم فرا نمیروید.
فایده خشم چیست؟وقت خود را با خشم تلف کردن، واکنشی احمقانه است. نمیگذارد که از راهی تازه و متفاوت به زندگی بنگرید.
بسیار سودمندتر است که از خود بپرسید چرا بارها اوضاع و شرایطی ایجاد میکنید که موجب خشم شما میشود.
چه اعتقادی دارید که این همه ناکامی به بار می آورید؟ از شما چه بروز میکند که در دیگران نیاز را می آفریند که شما را برمیانگیزانند؟ چرا معتقدید که برای اینکه به راه خود بروید باید خشمگین شوید؟
هر آنچه از شما بروز کند به خودتان باز خواهد گشت. هرچه بیشتر خشم نشان بدهید، بیشتر اوضاعی ایجاد میکنید که موجب خشم شما میشود. همانطور که اگر سر خود کلاه بگذاریم و گوشهای بنشینیم ما را به جایی نمیرساند؛ خشم نیز مشکلی را حل نمیکند.
آیا این مطلب در شما احساس خشم برمی انگیزد؟ اگر چنین است خوب است. زیرا به هدف خورده و میتواند همان چیزی باشد که مشتاق عوض کردنش هستید!
در این جامعه بعضا دچار عوارض دنیای مدرنیته هستند که مشکلات جسمی و روحی زیادی برایشان بوجود می آورد. فراگیرشدن خشم هم جز این عوارض است."
اگه به معنای واقعی کلمه خوب و Nice نیستید کتاب های ورنون کلمن رو مطالعه کنید.