این نوشتار، در ادامه مطلب قبل به دنبال آن است که
طیف میان محتوا و دانش را بیشتر روشن کند و به این سؤالات پاسخ دهد:
1- یک مقاله علمی که با هدف تولید علم برای ژورنال ها ارسال میشود، محتواست یا دانش؟
2- اگر قرار باشد محتواي خوبي داشته باشيم، توليد كننده محتوا باید نگارش يك مقاله علمی را به يك توليد كننده علم سفارش دهد؟ يا هميشه ناچار است صرفا از مطالب علمي توليد شده به عنوان خوراك استفاده كند؟
این نوشتار به درد چه کسانی میخورد؟
فعالان عرصه محتوا (تولید کنندگان محتوا، بازاریابان محتوا و استراتژیستهای محتوا)
صاحبان وبسایتها و وبلاگ نویس ها
فعالان عرصه دانش که مقالات خود را در مجلات مختلف ارائه میدهند.
پیش فرضها:
1- تعریف سفارشی ما از دانش: مجموعهی اطلاعات، که تفسیر و به صورت بینش، اداراک و فهم درآمده باشند و به صورت گردآوری شده (در قالب کتاب یا مقاله) قابل دسترسي باشند. این مجموعه ی گردآوری شده را تحت عنوان مقاله (یعنی مقاله علمی) معرفی میکنیم. (بین فهوم knowledge و since تفاوتی قائل نشده ایم و هردو را یک موضوع واحد فرض کرده ایم)
2- یادآوری مفهوم محتوا (content): بسته های قابل ارائه به مخاطبِ مشخص، در بسترِ نشرِ مشخص و در قالب یادداشت، ویدئو، پادکست، متنوگرافی و ... که از دیتا، اطلاعات یا دانش به دست آمده باشد. در محتوا مفاهیمی چون مخاطب شناسی، استراتژی محتوا، چرخه عمر محتوا، محتوای همیشه سبز، بازاریابی محتوا و سئو و ... اهمیت دارند حال آنکه در موضوع علم، وفاداری به علم است که داری اصالت است.
3- تمرکز این نوشتار بیشتر روی مقاله است.
4- این مطلب همانند مطلب قبل تنها یک مدل پیشنهادی برای تقسیم میان عناصر مختلف و فعال در این حیطه هاست و ادعای تئوری و قانون قطعی ندارد.
5- توصیه میشود توضیحات قبلی مطالعه شود.
شاید از دید بسیاری، مقاله علمی همان محتوا تلقی شود. بنابراین در این نگاه نباید میان محتوا و مقاله علمی تفاوتی قائل شد. اما باید دانست این دو، در دوسوی یک طیف قرار دارند؛ گرچه مرزهای میان آنها را نمیتوان به صورت قطعی تعیین کرد.
همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است یک بسته محتوایی در قالب یک یادداشت یا مقاله، در یک طیف قرار دارد که بسته به شرایط میتواند به یکی از آن دو سو نزدیک شود.
وقتی که بسته علمی یا مقاله ی شما در شرایطی قرار میگیرد که شکل ارائه برای مخاطب و بستر نشر مهم میشود (نظیر جلوه های بصری، نوع نگارش و در نظر گرفتن استراتژی محتوا) کم کم به سمت مفهوم محتوا نزدیک میشود که البته هنوز اصالت خود و وفاداری به علم و بار مسئولیت خود مبنی بر اضافه کردن به دانش را حفظ میکند. اما وقتی ارائه به فعالانِ علم برایتان موضوعیت و اولویت اول تلقی بشود، مطلب گردآوری شده ی شما، خود را به مفهوم مقاله علمی نزدیکتر میکند.
مخاطب مقاله علمی، بخش خاصی از نخبگان جامعه هستند که الزاما به دنبال شکل ارائه و حواشی آن (به عنوان اولویت اول) نیستند بلکه به عمق مفاهیم و یافته های علمی می اندیشند. اینجاست که مقاله بارعلمی بیشتری به خود میگیرد و اعتبار خود را از مفهوم علم و دانش دریافت میکند و نه مفهوم محتوا. بنابرین به طیف سمت چپ نزدیکتر میشود.
بنا به آنچه گفته شد هیچ ایرادی وجود ندارد که مقاله علمی، خود را به مفهوم محتوا نزدیک کند؛ اما بهتر است فعالانِ عرصه دانش خود را درگیر این ماجرا نکنند و آن را به فعالانِ عرصه محتوا بسپارند.
فعالانِ محتوا میتوانند یک متن را به چند شکل مختلف بنویسند؛ به اشکال مختلفی از مولتی مدیا درآورند و برای هر مخاطب آن را سفارشی کنند. آنها مفاهیم سئو را در نظر دارند و به فکر چرخه عمر محتوا هستند.
اما اگر قرار باشد فعالانِ عرصه علم خود را درگیر اینگونه ماجراها کنند، از مفهوم علم و خدمت به علم و وفاداری به علم، بازخواهند ماند.
توضیح بیشتر: برای یک تولید کننده ی حرفه ای محتوا، مفاد علمی (یا قبل از آن، دیتا و اطلاعات) مثل مواد خامی هستند که تولید آن مواد خام به عهده متخصص اولیه آن دانش خاص است. بنابراین همانگونه که از یک دانشمند، محقق و خردمند نباید انتظار تولید محتوا (به معنایی که بارها گفته شد) داشت، برای یک تولید کننده محتوا نیز بهتر است اگر به مطلب عمیقی نیاز داشت، از مطالب موجود استفاده کند یا آنکه آن را به صورت سفارشی از یک فعالِ عرصه علم بخواهد.
به طور مثال اگر تولید کننده محتوا بخواهد در حیطه سلامت و پزشکی محتوایی تولید کند، باید به سراغ فعال علمی پزشکی برود و از او مفاد لازم را دریافت کند و نهایتا اعلام کند که محتوای او مستند به فلان شخص است. نه اینکه برای تولید یک محتوای پزشکی، خودش شخصا دست به تولید علم یا آموختن آن بزند.
نباید از کنار این احتمال به سادگی بگذریم که:
رفته رفته مفهوم محتوا و محتواسازی جایگاه بیشتری نسبت به گذشته پیدا میکند و به سمت هرچه بیشتر تخصصی شدن میرود.
جمع بندی:
1- میان مقاله علمی و محتوا گرچه فاصله زیادی است اما این فاصله صفر و یک نیست بلکه این دو در یک طیف قرار میگیرند. یک مقاله (یا کتاب علمی) به خاطر بستر نشر و نوع مخاطب، ممکن است خود را در معرض تغییر قرار دهد. هرچه این تغییرات بیشتر و عمیقتر باشند، مقاله با تمام علمی بودنش خود را به مفهوم محتوا نزدیکتر کرده است. از این رو گاهی یک مقاله با هدف خدمت به علم تولید میشود و گاهی با هدف تولید محتوا.
2- بهتر است فعال عرصه محتوا و دانش، هرکدام کار خود را انجام دهند. از یک دانشمند انتظار نداشته باشیم بتواند مطالب خود را به تک تک آحاد جامعه بفهماند. او چنین وظیفه ای ندارد و اگر خود را درگیر این ماجرا کند، از کار اصلی خود یعنی تولید علم بازخواهد ماند. مخاطب اصلی او افرادی هستند از جنس علم و دانش.
از دیگر سو از یک تولیدکننده محتوا نیز انتظار تولید علم و افزودن به علم و تحقیقات علمی نداشته باشیم. او نیز بهتر است در این حیطه ورود نکند و زمان خود را صرف تولید علم نکند.