Ali Bahaari
Ali Bahaari
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

چرا نیاز به سر و سامان دادن هویت خود داریم؟ (داستان من)

دبستان و راهنمایی آدم بسیار درس خوانی بودم و همیشه جزو گاو های پیشانی سفید در محیط آموزشی بودم. همیشه اینکه از من سوال شود که بهاری این چه می شود و چطور حل می شود و از این دست سوالات بسیار بود برای من چون به مطالب درسی تسلط کامل داشتم.
تا اینکه...
آزمون تیزهوشان و نمونه دولتی یکی بودند و باید انتخاب می کردیم که تمایل داریم در کدام شرکت کنیم. از آنجایی که در آن زمان مطالب زیادی برای تیزهوشان خواندم که فشار زیادی روی دانش آموزان است و بعدها به مشکلات عدیده‌ای می خورند چه در زندگی، کار و ... ترجیح دادم که نمونه دولتی را انتخاب کنم و وارد آن شوم.
از قضا قبول شدم و به مدرسه‌ی نمونه دولتی ترک زاده در میدان استقلال مشهد رفتم که البته آن زمان هنوز کامل نشده بود و ابتدا در بلوار دانش آموز، دانش آموز ۱ مکانی را به ما اختصاص داده بودند که خب خیلی کوچک و زشت بود که خدا را شکر بعدا ساختمان اصلی مدرسه تکمیل شد و به آنجا نقل مکان کردیم.
جانم برایتان بگوید که همه چیز خوب بود ولی علی دیگر علی نبود و در درس ها افت زیادی کرده بود به خصوص ریاضیات...
من در دبستان و راهنمایی همیشه ریاضی فوق العاده‌ای داشتم به طوریکه نماینده ریاضی آن دوره در مدرسه بودم که خب خیلی خفن بود برای خودم اما اینکه حالا اینطور شده بودم و کسی به من توجه‌ای نمی کرد (به خصوص خانواده) برای من زجرآور بود. از نظر اجتماعی هم به خاطر اینکه در راهنمایی اتفاقاتی افتاده بود برای من، بسیار ضعیف بودم.
کاری ندارم، گذشت تا اینکه به دوم دبیرستان رسیدم و باید انتخاب رشته می کردم. قبلا به رشته های هوافضا و ... (رشته هایی که به ریاضیات و مهندسی مربوط می شود) خیلی علاقه مند بودم و قصد داشتم در آن رشته ها تحصیل کنم. از دانش آموزان آزمونی گرفته شد که به ما رشته های مناسب را بر اساس نمراتی که در هر حیطه کسب می شد معرفی می کرد. رشته های مناسب من به این ترتیب بودند:
۱. علوم تجربی
۲. علوم انسانی
۳. علوم و معارف اسلامی
۴. ریاضی
به خاطر اینکه کلا در خانواده‌ی من رشته‌ی ریاضی افضل الرشته ها شناخته می شد و به گمان خودشان واقعا عالی بود و خب والدینم می توانستند در مقابل اقوام به خصوص اقوام پدری قیافه بگیرند که پسر ما رشته ریاضی می خواند و ... با یک میل ناخواسته (نیمه-اجبار بخوانید) رشته ریاضی را انتخاب کردم.
اگر چه که آن زمان خیلی آدم دین داری بودم و می خواستم وارد دانشگاه علوم اسلامی رضوی شوم و آنجا درس فقه و حقوق اسلامی را بخوانم که قاضی شوم. آزمون این دانشگاه با تمام سختی هایی که داشت جزو ۲۵۰ نفر اول شدم و دعوت شدم به مصاحبه اما مصاحبه رد شدم. البته کار ندارم که خانواده‌ی دینی نداشتم و ندارم و مخالف سرسخت برای این انتخاب من بودند.
خلاصه ۳ سال به بدبختی هر چه تمام تر این رشته را خواندم. مادرم برای من معلم خصوصی گرفت، آزمون های آزمایشی زیادی ثبت نام کردم، کلاس های خصوصی می رفتم و ... اما نتیجه ای نگرفتم.
در نهایت کنکور باید شرکت می کردم و خب شرکت کردم.
در کنکور هم شرایط وحشتناک بود:
۱. ریاضی - مطمئنم منفی بود ولی فکر می کنم ۳- درصد بود.
۲. فیزیک - ۰ درصد
۳. شیمی - تقریبا ۶+ درصد
عمومی ها خوب نبودند ولی در حد ۲۰ - ۳۰ - ۴۰ درصد بودند.
خلاصه وارد موسسه‌ی آموزش عالی بهار شدم و آنجا بعد از صحبت با یک کارشناس آموزشی رشته روان شناسی را انتخاب کردم. چون انتخاب خودم بود و همیشه به روان و ذهن انسان ها علاقه داشتم نمرات خوبی داشتم اما چیزی که برای من از همه بیشتر کاربرد داشت شناخت هویت و کاربرد مطالب روان شناسی بود.
هویت من از نظر آقای جیمز مارسیا یک هویت پراکنده بود و نمی دانستم چه چیزی می خواهم بشوم. این بزرگترین سردرگمی من برای شناخت اهداف و مسیر های زندگیم در طول دبیرستان بود. پیشنهاد می کنم این مطلب را در اینترنت به طور کامل بخوانید.
خلاصه که سعی کردم هویتم را شکل دهم و ببینم از این زندگی چه می خواهم. مطالب زیادی خواندم، کتاب های زیادی به خصوص کتاب های آقای اروین د. یالوم که بی نهایت از ایشان و مطالب آموزنده‌ی ایشان متشکرم. روی طرحواره‌ی کمال گرایی خودم کار کردم (بالاخره روان شناسی خواندم‌ و یک چیز هایی بلدم) که به خانم دکتر تکلو (روان پزشکم) مراجعه کردم و با ایشان این قضیه را مطرح کردم و روی آنها دارم می کنم (چون روان درمانی که فرایند است که زمان می برد). راستی حرف بسیار زیبایی ایشان به من زدند و گفتند در هر کاری ببین تو را راضی می کند و از آن رضایت داری؟ اگر بله پس آن را انتخاب کن. جانم برایتان بگوید در نهایت در مسیری قرار گرفتم که خودم خواستار آن بودم و از آن در حال حاضر بی نهایت لذت می برم.
اگر کسی در اطراف شما است و به نظر شما این سردرگمی را دارد، چه قدر زیبا است که ایشان را راهنمایی کنید تا دچار درگیری های روانی من نشود و بتواند زودتر و البته بهتر اهداف خود و مسیر زندگی خود را مشخص کند.
برای تک تک شما عزیزان آرزوی موفقیت دارم!

هویتروان شناسیداستانبیوگرافی
alibahaari.github.io
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید