چیزی به جدیت تعارض در سازمان مگر با بازی کردن حل قابل حل است؟ بله
یک بررسی اجمالی
تعارض از اختلاف به وجود میآید. اختلاف نظر، دیدگاه، منافع، ارزش و ... این اختلافها زمانی منجر به تعارض میشوند که طرفین درگیر اختلاف روی نتیجهی تصمیم مورد بحث حساسیت و تعصب داشته باشند. در سازمان بیشتر تعارضها درباره تعریف چالش و مسالهی پیش رو و یا رویکرد برای رسیدن به اهداف شکل میگیرد و باید از تعارض به شکلی عبور کرد که دلبستگی و تعصب افراد به سازمان خدشه دار نشود.
بازی، یک راهکار عجیب
چرا بازیها روش خوبی برای حل تعارض در سازمان هستند؟ به چند دلیل مشخص:
تعارض خودش یک بازی است. تعارض هم یک بازی مذاکره و تصمیم است که حالات "برد برد، برد باخت و باخت باخت" به خود میگیرد. پس برای درک این بازی بهتر است در بازیهای دیگری اینگونه فضاها را تمرین کرده باشیم.
بازیها تسهیلکننده هستند. بازیها میتوانند نقش تسهیلکننده را در بخش آموزش و فرهنگسازی ایفا کنند و سرعت و بهرهوری فرایند را بالا ببرند.
بازیها اخلاق میسازند. بازیهای دستهجمعی در سازمان با توجه به درگیرکنندگی و جذابیت بالای میتوانند رویکرد ذهنی و پایههای اخلاقی مشترک برای همکاران شما بسازند و همه را در یک صفحه با هم قرار دهند.
بازیها تجربهمحور اند. همیشه و همهجا در فضای آموزش حرف از بد بودن آموزشهای کلامی و جزوهنویسیها و دورههای کسلکننده است و آموزش تجربهمحور همواره مورد ستایش است. چه آموزشی تجربهمحورتر از یک شبیهساز بدون عواقب مثل بازی میشناسید؟
پس بازی خیلی هم راهکار عجیبی برای حل تعارض سازمانی نیست.
بازی چگونه اثر میکند؟
بازیهای حل تعارض برای حمله به ریشه تعارضها از چند مفهوم کلیدی استفاده میکنند. مفاهیمی که درک و به کارگیری آن توسط افراد میتواند تعارض را به یک بازی "برد برد" تبدیل کند. البته این مفاهیم مهارتهای نرمی هستند که داشتنشان همکاران شما را در مسیر توسعه هدایت میکند و تنها راه افزودن این مهارتها، بازی نیست اما قطعا بازی یکی از موثرترین روشها برای افزایش این مهارتهای نرم است.
درک تعارض: شناخت تعارض به عنوان یک بازی و درک این که نتیجهی این بازی میتواند یک همکاری "برد برد" باشد به نظر در یک جمله قابل آموزش است اما برای تغییر رویکرد رقابت به همکاری در سازمان نیاز داریم تا این جملات را به رفتار روزمره همکاران وارد کنیم.
ارتباط موثر: انتقال هرچه بهتر ایدهها و پیامها در سازمان میتواند بخش عمدهای از سوتفاهمها و سوبرداشتها را از سر راه حل تعارض بردارد و شفافیت را به تیم اضافه میکند. درک صحیح نقطه نظر طرف مقابل در تعارض در بسیاری از موارد باعث حل تعارض میشود.
تنوع ارزشها: "همکاران ما ارزشهای مختلفی را در مسیر تعالی شخصی و سازمانی دنبال میکنند." درک همین جملهی ساده به شکلی که در رویکرد و اخلاق کاری و فرهنگ سازمانی جا خوش کند، یکی از کلیدهای حل تعارض در سازمان است.
ساختن اعتماد: اگر به حسن نیت همکاران اعتماد داشته باشیم و بدانیم باما عنادی ندارند بهتر آنها را درک میکنیم و به نظرات و انتقادهایشان به دید تهدید و خصومت با شخص خود نگاه نخواهیم کرد.
ایجاد پرسپکتیو: همیشه یکی از راهکارهای مهم در حل هر مسالهای نگاه کردن از یک زاویهی جدید به مساله است و بازی این رویکرد را با تمرین دادن افراد به نگاه جدید به خوبی جا میاندازد.
ارتقای هوش هیجانی(EQ): هر توضیحی درباه اهمیت هوش هیجانی برای حل تعارض گزافه گوییست.
پرورش روحیهی همکاری: برای رسیدن به نقطهی برد برد هر دو طرف بازی باید با پیشفرض همکاری برای رسیدن به هدف مشترک تلاش کنند و ساختن این روحیهی همکاری نتیجهی همهی کلیدواژههای بالا خواهد بود.
هر بازیای این همه مزیت دارد؟
هم بله هم خیر، همهی بازیهای هدفمند سازمانی مزایایی دارند اما تاکید همهی بازیهای هدفمند سازمانی بر روی حل تعارض نیست. برای هر کدام از کلیدواژههای حل تعارض بازیهایی وجود دارد که مداومت و ممارست در تمرین آنها میتواند مسالهی سازمان را به خوبی منجر به فرصتی برای رشد کند. برای معرفی چند مثال از بازیهای حل تعارض اینجا رو ببینید.
یادگیری براساس بازی پایهی آموزش در قرن پیش روست. همیشه به بازی