یکی از وظایف اصلی تیم UX خلق تجربه ای بهتر برای استفاده کاربر از اپ یا سرویس یا ... هست(همون خوشحال سازی کاربرمون) یه جور مدافع کاربران (اول اخر باید به این نکته توجه کرد که طراحی باید کاربر را عاشق محصول کند و در طرف دیگر ماجرا هم مسائل مربوط به بیزینس یا به زبان ساده پول درآوردن هست) و اینجا بازهم از سختی های مدیر محصول هرچقدر بگم کم گفتم ولی بریم سراغ بقیه ماجرا :)
مثال بمبی: ویژگی ها در محصول اساسا یه نیازی رو پاسخ می دهند ، حالا فرض کنید UX کار تیمتون میگه این ویژگی باعث میشه کاربرمون بیشتر لذت ببره ولی بیزینس لذت بردنی نمیشناسه و ویژگی هایی در محصول قرار می گیرند که در اولویت بیزینس باشند و در اکثر تیم ها پول درآوردن مهمتره! مثالشو میشه در فروشگاه اینترنتی دیجیکالا جستجو کرد و الان که مارکت پلیس شده ، خیلی از دیزاینرا همون اول خیلی ایرادات به دیجیکالا را متصور می شدن که و باید فیچرهایی باقی میموند اما همه چی با استراتژی مناسب به وضعیت خودش برگشت .(احتمالا :) )
دیدین وقتی یکی مریض میشه و شما از بد روزگار اونو تجربه کردید، اونجاست که میفهمین چی میگه :) و میگین آره! منم دقیقا همینطوری بودم (تصدیق رنج دیگران)
به صورت کلی همدلی فراتر از یه همدردی هست یعنی شما علاوه بر اینکه درکشون می کنید، به امیدها، ترس ها ، توانایی ها و محدودیت های آن ها را نیز واقف هستید و نکته اینه که به شما کمک می کند به درک عمیق تری از مشتری دست پیدا کنید و در حال بهبود مشتری و کاربرتون باشید.
تصاویری که میتونه به فهم بیشتر کمکتون کنه
نقشه هایی که در این زمینه وجود دارند را هم مشاهده کنید:
امیدوارم به درک اولیه ای از این موضوع رسیده باشید.