به قول استیو بلنک، یک استارتاپ یک سازمان موقت است که برای جستجوی یک مدل تجاری تکرارپذیر و مقیاس پذیر راه اندازی می کنیم .
فضای کلماتی : موقتی، تکرارپذیری، گسترش پذیری، سودآور، جستجوگری، آزمایشگاه، سردرگمی، عدم قطعیت، نوآوری، خلق کردن
کارآفرین یا Entrepreneur ، تشخیص فرصت و طراحی ارزش حول فرصت هست دوست دارم اینجا راجع به فرصت صحبت کنم باهاتون و اینکه چطوری فرصت رو شکار کنیم و ذهنیت کشف، به اطرافمون داشته باشیم.
واژه ی کشف را کجاها شنیدید! درسته مثلا کشف اکسیژن، آیا زمانی که اکسیژن کشف شد، اکسیژن وجود نداشت؟، بله که وجود داشته.
اما چی در ذهن لاوازیه بوده که اکسیژن را کشف می کند (زمانی که ارسطو، آب - هوا - خاک و اتش را به عنوان عناصر تشکیل دهنده جهان معرفی کرد و خبری از عناصر جدول مندلیف نبوده)، چی میشه که ما می تونیم چیزی رو کشف کنم و داخل ذهنمون چه فرآیندی طی میشه که میتونیم به چیزی یه جور دیگه نگاه کنیم، این نگاه کردن متفاوت، ما رو میبره به سمت استفاده درست از کلمات، سال ها به اکسیژن، هوای بدون آتش می گفتند! یعنی ما در لغات و کلماتمون گیر افتادمون به همین دلیل کلمات مهمترین رکن در بیان کشف ما دارد، یکی از مهارت ها، فکرکردن آنطوری هست که قبلا فکر نکردیم یا به بیانی دیگر مواجه شدن بامسائل باگونه ای دیگر (تمرینش ضرر نداره :) ).
مثلا دستگیره در خونه هامون! دستگیره در در سال 1817 اختراع شد، سوال این است که مردم در قبل از دستگیره در چه میکردن و مخترع دستگیره در به چه چیزی فکر کرده است که همچین چیزی خلق کرده؟، اینا چیزایی هست که ذهن کارآفرین درگیرش هست! پیداکردن راهی که وجود دارد اما قراره یه جور دیگه ببینیمش یا مثلا یوتیوب (سرویس اشتراک ویدیو)، قبل از آن مردم داشتند از شبکه اجتماعی myspace استفاده می کردند اما چی میشه در ذهن موسس یوتیوب که یوتیوب شکل می گیرد؟
راهکاری که بسیار کمک می کند: با افراد مختلف صحبت کنید و سعی کنید جور دیگه ای بشنویید!
با ذهنیت کشف در مکالمات وارد شوید
فضای کلماتی : شنیدن فعال => مطالعه بیشتر
همونطور که در تصویر مشاهده می کنید، متوجه خواهید شد هرچقدر دانسته هایتان افزایش یابد و خودتان را در معرض فرصت ها قراردهید(قدرت کشف) می توانید فرصت را شکار کنید.
1) مشاهده روندهای بازار
2) حل کردن مشکل
3) پرکردن شکاف های بازار
به طور خلاصه چیزی فراتر از آن که الان هستید و درون شما خودانگیزگی ایجاد میکند، مثلا قراره بشید رتبه 1 سرویس آنلاین ویدیویی باشید، قراره بهترین سرویس آنلاین چت را داشته باشید همه چیز برای ویژنتون باید شفاف شفاف باشد و تا می توانید باید کمی باشیم، مثلا درسال 1404 بستری برای خلق ثروت بیش از 10 میلیارد دلار در زمینه تکنولوژی دارم و 50 نفر دارن در شرکت من کارمی کنند .
هرچیزی که فکرمی کنی برات بزرگه انتخاب کن، برای یکی 10 میلیارد بزرگه برای یکی هم 5 میلیون بزرگه همه چیز بستگی به ذهن تو داره :)
قراره بری مشهد از کجاها میتونی بری؟ می تونی از شمال بری، میتونی از جنوب بری، میتونی از شرق بری و.... کدوم راه، راه بهتریه ؟ اصلا بهتر بودن یه راه یعنی چی؟(دقیقتر اینکه به چه چیزی "بهتر" میگید، چه معیارهایی برای بهتربودن گزینه ای قائل هستید؟)
نکته ی مهم این هست که شما:
1) مسیرهای مختلفی را مورد ارزیابی و سبک سنگین کردن انجام دهید و اولویت ها را بشناسید.
2) انتخاب کنید.
3) فرضیات شفاف و قابل اندازه گیری داشته باشید.
4) رشد را تعیین کنید (با اندازه گیری چه معیارهایی متوجه موفقیت میشوم- KPI )
وقتی با فرضیات شفاف حرکت می کنید بستری فراهم می گردد تا اندازه گیری کنید و شکست بخورید و بچرخید(Pivot) و استراتژی دیگری را برگزینید!
تا می توانید براساس دیتا استدلال کنید، توجه کنید که این استدلال هم می تواند درست باشد و هم غلط اما به قول حامد بهداد کی تعیین می کنه درست و غلط چیه ؟، همه چیز برای آن است که شما یادبگیرید، همین! و یادگیری زمانی اتفاق میوفتد که باخودتان روراست باشید (در توهمات استارتاپی نباشید) و از دیتاها آنجور که هست نتیجه گیری کنید و نه آنجور که دوست دارید باشند، با اینکار دیگر شما رشد را می شناسید و از خیلی از کسب و کارها که توهم پیروزی هستند جلوتر هستید.
در راه اندازی قراره که به یک مدل درآمدی از بیزینس و کسب و کارمون برسیم، سوال اینجاست که چه قسمت هایی را بهتر است مورد ارزیابی قراردهیم و چه قسمت هایی در هر مرحله از اهمیت بالاتری برامون برخوردا هست؟
برای رسیدن به یک تعامل و ذهنیت سازنده با اعضای تیم و همچنین تفکرکردن به اکثر قسمت ها بوم ناب خیلی قراره بهمون کمک کنه. دانلود pdf بوم ناب
چرا از چتر استفاده می کنم ؟ چون باران می بارد و از خیس شدن من جلوگیری می کند (این همون نیازی هست که دربارش صحبت کردیم)، اینکه به چه مشتریانی اول از همه راه حلمون را پیشنهاد دهیم (اونایی که منتظر این هستند که ما راه حلمون را به آن ها عرضه کنیم و انها بگن، WOW من همینو میخواستم(Wow-Users))، پرسونا یا پروفایل کاربریشون، نقشه ی سفر رسیدن مشتری به محصول رو هم در ادامه تکمیل کنید.
بازار بیرون از دفتر شماست پس در این مرحله مصاحبه خیلی اهمیت داره، اکثرا مصاحبه های عمیق در این مسیر خیلی جوابه و شما قراره گوش بیشتر از همه وقت گوش بدهید و کلی اطلاعات ارزشمند بدست بیاورید (پیشنهاد میدم کتاب تست مامان رو برای اینجا بخونید که عاالیه)
مطالعه بیشتر درباره همدردی با مشتری
مدل اشاعه نوآوری راجرز به طور شفاف بیان می کند که جامعه ی هدفی که حاضر هستند از محصول یا راه حل شما استفاده کنند برای محصول شما شاید کم باشند ولی این افراد کسانی هستند که ریسک بالایی می کنند و حاضرند از محصول شما استفاده کنند و بقیه را مجاب کنند تا از محصول شما استفاده کنند(به این سوال تفکر کنید که این افراد چه کسانی هستند؟ )
تلاش برای حفظ ارزش پیشنهادی یکتا، جوامع مشتریان و کانال های توزیع از مهمترین قسمت ارزیابی محصول-بازار به حساب می آید.
در هر مرحله مصاحبه هایی برایتان کارآمد خواهد بود، انواع مصاحبه :
همه چیز با شروع کردن و انجام دادن هست که معنا پیدا می کند، بله شروع کردن!
یادت نره مخاطبت قراره با محصولت رشد کنه، همونجوری که محصولت قراره رشد کنه و در جهت نیاز های مخاطب و معیارهای بیزینست رشد کنه پس ایده آلگرایی رو کنار بذار و اگه قراره بهترین سایت جهان، بهترین اپ جهان یا ... رو داشته باشی فردا یه کاری کن که پذیرنده آغازینت حست کنه و بگه پیداش کردم:)
حداقل محصول پذیرفتنی یا MVP محصولی است که دارای ویژگی های کافی برای جذب مشتریان زودهنگام (early-adopter customers) و اعتبار سنجی ایده محصول در اوایل چرخه توسعه محصول است. در صنایعی مانند نرم افزار ، MVP می تواند به تیم محصول کمک کند تا در اسرع وقت بازخورد کاربر را برای تکرار و بهبود محصول دریافت کند.
از MVP استفاده می کنیم چون :
اگر این متن توانست براتون کارآمد باشه، لایک کنید و کامنت بذارید.
مخلصم :)