علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آندری تارکوفسکی و سینمایش

پرسش بزرگ این است که آیا بعد از تارکوفسکی کسی هست که به قدرت او در سینما شاعری کند؟ آندری تارکوفسکی تنها یک فیلم‌ساز نبود بلکه پیامبری بود از جنس دوربین و آینه. این فیلم‌ساز شهیر روس نیازی به بازتعریف من ندارد اما همچنان این نیاز احساس می‌شود که باید بیش از پیش ستوده شود. «آینه» قدرت منیت یک شاعر سیاسی عاشق را به تصویر کشیده است و «ایثار» اتمام حجتی است بر این منیت. اگر آلفرد هیچکاک را منطق سینما در نظر بگیریم قطعا به باور من آندری تارکوفسکی احساس سینما است. بسیار لذت‌بخش و رویایی است که در سینما نشسته باشی، پرویز بهرام شعرهای سکانس قبل از آتش سوزی انبار را دکلمه کند و تو با چشمان باز به چرایی سکوت و بُغص یک زن نگاه کنی. تنها رشک‌ورزیدن من هنگام تماشای «آینه» تارکوفسکی است که در هر سکانس هزاربار با خود می‌گویم: ای کاش من فیلم را ساخته بودم. سینمای آندری تارکوفسکی رها شده از نماد، انبوهی از استعاره را می‌سازد و با اندوه یک زن آن را کامل می‌کند. مارسل پروست در «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» به دنبال احساساتی می‌گردد که در خانه سوان آن را گم کرده؛ همین حس و حال را در فیلم «راه بلد» تارکوفسکی می‌توان یافت. اگرچه نمی‌توان این «امید باز یافته» به گفته بابک احمدی را در چند پاراگراف تشریح کرد اما می‌توان به مجرد یک سکانس به جادوی این امید پی برد. جادو را وقتی می‌توان عمیق‌تر احساس کرد که اُپنینگ فیلم «آینه» درمان به توسل عرفان یک زبان بسته است. سینمایی که بدون استفاده از نمادها استعاره می‌سازد و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

آندری تارکوفسکیعلی رفیعی وردنجانینقدهای علی رفیعی وردنجانیآینهسولاریس
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید