من همیشه سعی کردم چیزی رو که مینویسم و یا میخونم برای دیگری تعریف نکنم بلکه این دیگری باشد که در مورد چیزی که من نوشتهام صحبت کند و این اصلا بخاطر این نیست که بلد نیستم راجع به هنرم و مهارتم در نویسندگی با دیگری مناظره کنم بهخاطر این است که باور دارم داستان برای مردم و خواننده نوشته خواهد شد و در آخر این مردم هستند که تو برایشان قصه میگویی نه منتقد یا منتقدنما. امروز چیزی که برای من عجیب و مهم شده این است که کسانی در حال سو استفاده از قصهها و نوشتههای من هستند و این به مراتب حقوق یک مولف در کشور را به چالش میکشد. البته که من کاری را کردهام که به آن باور دارم و معاملهای بوده بین خودم و خدای خودم اما این خیلی سخت است که کسی بگوید فلانی اصلا داستان نوشتن بلد نیست یا سر ما شیره مالیده یا ما را فریب داده. من در حال حاضر این ادعا را میکنم که کسی مانند من نمیتواند «احتکار احساسات» بنویسد یا نمایشنامهی «وقتی اوفیلیا میگرید» خلق کند. من نویسندهام و یک مولف نباید از این بترسد که فلانی داستانش را دزدیده و به نام خودش زده. من نویسندهام و حقوقم را یک مطالبه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میدانم و باید خیالم را از این بابت راحت کند که کسی نمیتواند در این رابطه من را تحت فشار قرار دهد.
ارادتمند علی رفیعی وردنجانی
برای خرید کتاب از لینک زیر استفاده کنید.
https://ketab.ir/book/f712d7b0-a8db-41f8-b6c1-f1e4fd981802
برای تماشای ویدئو مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/opmaiq4